چکیده:
«معاد» از اصول عقاید همه ادیان توحیدی است. شاید کمتر صفحهای از قرآن مجید را بتوان ملاحظه کرد که در آن از این حقیقت خطیر ذکری نباشد؛ اما در چگونگی آن، بحثهای گوناگونی از طرف دانشمندان اسلامی مطرح شده است. تعداد محدودی از صاحب نظران، معاد را صرفا روحانی؛ عدهای آن را با جسم مثالی و برخی دیگر، مانند آقاعلی مدرس زنوزی و ملانعیما طالقانی آن را قابل تبیین با جسم عنصری نیز میدانند. از منظر ملانعیما طالقانی، معاد، بازگشت نفس به همین بدن عنصری فعلی است که در معاد احیا میشود. ایشان برای اثبات ادعای خویش، به دلایل متعددی تمسک کرده است. از دیدگاه آقاعلی مدرس زنوزی، معاد جسمانی صعود بدن عنصری براثر حرکت جوهری به سوی نفس اخروی است؛ به گونهای که با آن نفس تناسب پیدا کرده، توانایی همراهی با آن را داشته باشد. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی، نظریه این دو محقق را در باب معاد به صورت تطبیقی، واکاوی، تبیین و درنهایت به بررسی و نقد نظریه آن دو دانشمند پرداخته است. اگرچه معاد جسمانی عنصری براساس ظهور آیات قرآن و روایات مورد پذیرش است؛ اما هیچ کدام از استدلالهای عقلی این دو فیلسوف برای اثبات معاد جسمانی عنصری، مقصود ایشان را تامین نمیکند.
خلاصه ماشینی:
1. معاد جسماني از ديدگاه ملانعيما طالقاني تبيين کلام ايشان در سه مرحله: مرحله اول: وجوب بازگشت روح به بدن دنيايي براي تدبير آن ايشان بر اين باور است که معاد جسماني با جسم عنصري تحقق مييابد؛ يعني روح، به همان بدن عنصري دنيوي فعلي ـ با توضيحي که خواهد آمد ـ بازخواهد گشت و بدن از زير خاک بيرون ميآيد و معادي کاملاً عنصري تحقق خواهد يافت و درنتيجه شخص بازگشت دادهشده، همان شخص ابتدائي است؛ هم از حيث بدني و هم از حيث نفساني؛ چراکه شخص اعادهشده در مَعاد (مُعاد) بايد همان شخصي باشد که از دنيا رفته است.
بررسي و نقد پايه اصلي استدلال مذکور، مقدمه سوم است مبني بر اينکه انسان مجموع نفس و بدن خاص دنيوي است و تشخص انسان به بدن خاص اوست؛ براي مثال اگر حسين، حسين است، بهدليل بدن و عوارض بدني خاص خود اوست؛ درحاليکه براساس آنچه حکماي بزرگ اسلام تبيين کردهاند، تمام حقيقت شيء به «صورت» اوست؛ يعني ازآنجاکه فصل اخير هر شيء تمام کمالات آن شيء را داراست و فصل، در حقيقت، همان «صورت لابشرط»، و صورت، همان «فصل بهشرط لا» است؛ تمامي کمالات هر شيء، در همان «صورت» وي وجود دارد؛ و اساساً شيئيت شيء به همان صورت اخير آن است.
بررسي و نقد نميتوان در پاسخ ملانعيما گفت: آنچه نياز است در قيامت با نفس آدمي همراه باشد، بدن است؛ و اين بدن ميتواند بدن مثالي باشد که در اينصورت تناسخ رخ نخواهد داد؛ زيرا جسماني بودن معاد با بدن عنصري، اصلي است مسلم که ظهور قريب به نص آيات و روايات بر آن دلالت دارد.