چکیده:
سیدجمال الدین اسدآبادی فیلسوف آغازگر تاریخ بیداری ایرانیان است. سیدجمال با سفر به کشورهای گوناگون، با افکار و مدنیت جدید در غرب و عقب افتادگی ملل شرق آشنا شد. مسیله اصلی این نوشتار آن است که سید در حرکت اصلاحی خود برای مبارزه و رفع این بحران جوامع مسلمان، چه راه حلی ارایه داده است. سپس از طریق مراجعه به آثار به جای مانده از وی و به روش توصیفی تحلیلی، این مقاله مختصر درصدد نشان دادن جایگاه، چیستی، ضرورت و خاستگاه فلسفه از منظر اندیشههای سید است و اینکه در نظر وی پیشرفت و نیل به مدنیت و جبران عقب افتادگی از مسیر فلسفه و ترویج عقلانیت میسر است. البته برای رسیدن به این هدف، شخصیت فلسفی سیدجمال، فواید و کارایی فلسفه و حتی نحوه شکلگیری علوم در نوشتههای او نیز به خوبی روشن میشود. شاهد مهم او در اینکه روحیه فلسفی چگونه موجب ترقی و توسعه و ایجاد مدنیت در جوامع میشود، وقوع نهضت ترجمه و مدنیت حاصل از آن بین مسلمانان سدههای نخست تاریخ اسلام است.
خلاصه ماشینی:
البته هيچ شبههاي دربارة نقش سيدجمال در تاريخ بيداري ايرانيان نيست؛ همه متفقالقولاند که نقش اصلي در آغاز بيداري ايرانيان و تداوم بيداري با فعاليتهاي اصلاحي وي شروع ميشود؛ ولي نکتة مغفول در مقالۀ پيشگفته اين است که او در مبارزات و فعاليتهاي خود مبناي فلسفي داشته و اينکه فعاليت اصلاحي بايد بر پاية حکمت و فلسفه آغاز شود.
يکي از آثار فلسفي سيدجمال «رسالة نيچريه» است که برخي با ناديده گرفتن جنبة فلسفياش، آن را نوشتاري پيرامون تبليغ انديشة ديني ميدانند که براي رفع اختلاف احتمالي بين دين و علم، به وجود نوعي روح علمي قائل ميشود و آن را فلسفه مينامد (مجتهدي، 1363، ص 20).
ايشان با برشمردن ويژگيهاي نهضت سيدجمال، همچون عقلگرايي، تلازم دين با عقل و عرفان، اجتهاد، جمع بين سنت و مدرنيته بدون خودباختگي، و مقابله با استبداد و استعمار همه را در امتداد سنت فلسفي و تفکر ديني صدرالمتألهين ميداند و سپس براي فرضية خود شواهد سهگانهاي ارائه ميدهد: شواهد تاريخي تحصيل سيدجمال در محضر حکماي حکمت متعاليه و اثرپذيري از آنان؛ بررسي آثار مکتوب سيدجمال و استشهاد به اصول فلسفي خاص صدرايي مانند اصالت وجود، حرکت جوهري و...
براساس اين سؤالات و با تحليل آثار او معلوم ميشود که اولاً سيدجمال داراي شخصيت فلسفي است، و ثانياً شخصيت فلسفياش پشتوانة فعاليتهاي سياسي اجتماعي اوست و صراحتاً بر آن است که مسير رشد و ترقي و جبران عقبافتادگي شرق از طريق فلسفه است.
يعني با اينکه تفلسف در بين مسلمين موجب تحول فکري و اهتمام به علوم و فنون گرديد؛ ولي خود فلسفهورزي داراي آسيبهايي است که بايد به نقد آنها پرداخت و بر اين اساس سيد به نقد فلسفه اسلامي از چند وجه ميپردازد.