چکیده:
گسترهی عظیمی از جغرافیای تمدن و فرهنگ کهن در فلات ایران قرار دارد. آشنایی وپدیداری آن از اعماق تاریخ و پاسداشت آن حتما میتواند راهگشایی برای بسیاری از مشکلات امروزی بشر باشد در متون ادبی باستانی ما دانش رازی است که نیازمند اکتشاف است. هر چند در قرون بعدی بانگرشی همراه تسامح و تساهل، گویی این راز به ثمر نشسته است وباردانش گشته است. در حالی که ما بر تاریخ و داشتههای گذشتهمان خاک فراموشی میپاشیم و با سردی و بیمهری از آن میگذریم در دانشگاههای معتبر جهان رشتههای نمادشناسی، اسطورهشناسی و... به نظریات علمی قابل توجهی دست یافته است در این مقاله نویسنده ضمن جستجو برای پرسش به پاسخ چگونگی وضعیت علم ودانش در ادوار باستانی در تلاش است جنبههای دیگری از این موضوع آشکار شود.
خلاصه ماشینی:
پرسشی که پیش میآید اینکه وضعیت علم و دانش در این تمدن کهن چگونه بوده است البته بدیهی است وقتی از مدنیت و تمدن سخن میگوییم شاید طرح این پرسش معقول به نظر نرسد اما این مسئله بخصوص از نظر ملی و به ویژه ملل مشرق زمین دارای اهمیت فراوانی است «چون در اثر پیشرفت و ترقی ملل غرب از نظر تکنیک و علم، امروزه چنین تصور میشود یا لااقل برای نسل جوان چنین شبههای پیش میآید که ملل غرب همیشه دارای همین تمدن و فرهنگ بودهاند و ملل شرق نیز همیشه نیازمند آنها.
مجله زبان وادب فارسی، دانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشگاه تبریز، شماره ۱۰۶) تعریفی که از تمدن برای نسل امروز جوانان ایرانی شده است سرزمین پهناوری است که تحت فرمان پادشاهان نادان و قدرت طلباند که فکرو ذکرشان کشورگشایی و جنگ و جدال و غارت سایر مللِ عالم بودهاند؛ به خصوص اینکه متاسفانه خصلت شگفتی که متاثر از سرخوردگیهای ایرانیان از شکست و استیلای اقوام بیگانه به وجود آمد، هنوز هم روحیهی ایرانی را مسخر خویش کرده است ومجال هوشیاری را از او ستانده است.
شماره سوم) بیژن اسدالله در کتاب تعلیم و تربیت در ایران باستان به نقل از منابع معتبر اروپایی چنین مینگارد که در جهان قدیم نام مغان مترادف با دانش و حکمت بوده و آنان در فلسفه و هیئت و ریاضی متبحر بودهاند و این علوم را میآموختند اصولاً دانش پزشکی شغل و حرفه روحانیت بوده است.