چکیده:
هشام بن محمد معروف به ابن کلبی، مورخ برجسته نیمه دوم قرن دوم هجری و مولف پرآوازه ای است که بیش از 150 کتاب در موضوعات تاریخ اسلام، انساب و تاریخ پیش از اسلام نوشته است. عالمان اهل سنت در ارزیابی شخصیت علمی هشام موضع گیری دوگانه ای در پیش گرفته اند. آنان هشام را در زمینه تاریخ جاهلیت و انساب، سرآمد و صاحب نظر معرفی می کنند؛ اما در زمینه تاریخ اسلام و حدیث، ضعیف ارزیابی کرده اند! با توجه به پیوند ناگسستنی علم تاریخ و حدیث در مبانی فراگیری، این پرسش به وجود می آید که چرا هشام در تاریخ غیر اسلام مورد تایید است؛ ولی در تاریخ اسلام تضعیف شده است. بررسی های انجام گرفته در این مقاله حاکی از آن است که سه عامل موجب این ارزیابی متضاد شده است: 1. جایگاه برجسته هشام؛ 2. مذهب هشام؛ 3. روایات تاریخی غیراسلامی هشام. هشام که از دیدگاه عالمان اهل سنت، شیعی مذهب است، به دلیل گستردگی دایره تحقیقات و تالیفات متعدد، مورد قضاوت عالمان تنگ نظر معاصر خود قرار گرفته و به بهانه نقل اخبار جاهلیت که اسلام خط بطلان بر آنها کشیده، در شمار راویان ضعیف گنجانده شده است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و استناد بی واسطه به منابع دست اول اهل سنت، افزون بر واکاوی دیدگاه عالمان اهل سنت درباره هشام، برخی روایات او نیز مورد پژوهش قرار گرفته و وجود انگیزه های غیرعلمی در تضعیف او اثبات شده است.
Hisham Ibn Muhammad, known as Ibn Kalbi, is a prominent historian of the second half of the second century of Hijri and a famous author who has written more than 150 books on Islamic history, genealogy and pre-Islamic history. Sunni scholars have adopted a dual stance in evaluating Hisham's scientific personality. They introduce Hisham as an expert and outstanding scholar of Jahiliyyah (age of ignorance) history and genealogy; but evaluate him a weak scholar of Islamic history and Hadith! Considering the close bond between the science of history and hadith in their learning foundations, the question arises as to why Hisham is confirmed in Jahiliyyah history; but is considered weak in the history of Islam. According to the investigations of this article, three factors caused this conflicting evaluation: 1. Hisham's prominent position; 2. Hisham's religion; 3. Hisham's non-Islamic historical narrations. Hisham, who is considered Shiah from the Sunni scholars’ point of view, has been judged by his narrow-minded contemporary scholars due to the wide scope of his researches and numerous writings, and has been considered a weak narrator under the pretext of narrating the age of ignorance (Jahiliyyah) narrations, which Islam has invalidated. Using a descriptive-analytical method and direct reference to first-hand Sunni sources in this article, I have analyzed the opinion of Sunni scholars about Hisham, and also studied some of his narrations and have proved that there are non-scientific motives in regarding him a weak narrator.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله با روش توصيفي ـ تحليلي و استناد بیواسطه به منابع دستاول اهلسنت، افزون بر واکاوي ديدگاه عالمان اهلسنت دربارة هشام، برخي روايات او نيز مورد پژوهش قرار گرفته و وجود انگيزههاي غيرعلمي در تضعيف او اثبات شده است.
اين پژوهش بهدنبال واکاوي علت موضعگيري دوگانة عالمان اهلسنت در مواجهه با هشام است؛ زيرا نگارنده بر اين باور است که نميتوان کسي را بهدلیل ناتواني در ثبت و نقل تاريخ اسلام مورد تضعيف قرار داد و درعينحال او را در ثبت و نقل تاريخ جاهليت و انساب عرب ستود.
آنان هشام را در علم تاريخ و انساب جزء سرآمدان اين علوم ميدانند؛ اما در کنار آن بيان کردهاند که در نقل احاديث پيامبر( ضعيف است.
5. واکاوي چرايي موضعگيري دوگانه پس از آشنايي با ديدگاه عالمان اهلسنت دربارة هشامبن محمد ابنکلبي و موضعگيري دوگانة آنان در ارزيابي شخصيت علمي او، همچنين آگاهي از برخي روايات نقلشده توسط هشام، بايد بهدنبال اين پرسش باشيم که علت اين مواجهة متضاد با هشام چيست؟ آيا هشام بهسبب ضعف در حفظ و ناتواني در نقل روايات تضعيف شده است يا عوامل ديگري در تضعيف او نقش داشتهاند؟ لازم به يادآوري است که عوامل غيرعقيدتي که براي ضعف هشام برشمردهاند، به همة منقولات او آسيب ميزند و نميتوان او را در زمینة تاريخ و انساب دارای قدرت حفظ بالا دانست، ولي در زمینة روايات پيامبر( و صحابه، حافظة او را ضعيف ارزيابي کرد!
پارهاي عالمان نيز در اين مسير از برخي روايات بهره بردند و هشام را بهدلیل نقل تاريخ جاهليت، که اسلام خط بطلان بر آنها کشيده بود، مورد تضعيف قرار دادند.