چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی یادگیری همکارانه بر خودشکوفایی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان دزپارت در
سالتحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ می باشد. روش تحقیق, کاربردی» نیمه تجربی از نوع آزمایشی (پیش آزمون - پس آزمون) می
باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان دزپارت در سالتحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ تشکیل دادند
که تعداد ۴۰ نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردیدند و به پرسشنامه استاندارد
خودشکوفایی مازلو و کراندل (۲۰۱۸) پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل از نرم افزار آماری 5۳8585 نسخه ۲۱ و آزمون های
آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده گردید. نتایج نشان داد از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین میانین
نمرات خودشکوفایی در گروه های آزمایش و کنترل وجود دارد به طوری که خودشکوفایی دانش آموزان گروه آزمایش بیشتر از
گروه کنترل نشان داده شده است. بنابراین می توان بیان کرد روش آموزش دانش آموز محور بر خودشکوفایی دانش آموزان
مقطع ابتدایی شهرستان دزپارت در سالتحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ تاثیر معنی داری داشته است.
خلاصه ماشینی:
بنابراين مي توان بيان کرد روش آموزش دانش آموز محور بر خودشکوفايي دانش آموزان مقطع ابتدايي شهرستان دزپارت در سالتحصيلي ١٤٠١-١٤٠٢ تاثير معني داري داشته است .
الگوهاي يادگيري همکارانه که مستلزم کارکردن شاگردان با يکديگر براي توليد يک محصول گروهي هستند غالبا اين ويژگي را دارند که نوعي تقسيم کار در بين افرادمشارکت کننده در گروه را عملي مي کنند (شعاري نژاد، ١٣٩٢).
به طور کلي بر اساس يادگيري همکارانه ، وظيفه ي اصلي معلم برانگيختن و تسهيل فعاليت هاي دانش آموزان است و فرديت ، خلاقيت و رشد ابعاد عاطفي و اجتماعي دانش آموزان بايد در کانون توجه قرار گيرد وقتي اين رويکرد مبنا قرار گيرد ابعاد گوناگون آن يعني خودشکوفايي و يادگيري در دانش آموزان مطرح مي شود (افشاري زاده ، ١٣٩٨).
با توجه به مطالب ذکر شده مقاله حاضر با هدف بررسي اثربخشي يادگيري همکارانه بر خودشکوفايي دانش آموزان مقطع ابتدايي شهرستان دزپارت در سالتحصيلي ١٤٠١-١٤٠٢ انجام گرفته است .
٤- نتيجه گيري نتايج نشان داد روش يادگيري همکارانه بر خودشکوفايي دانش آموزان شهرستان دزپارت در سالتحصيلي ١٤٠١-١٤٠٢ تاثير معني داري دارد.
اما يادآوري و تفکر سطح بالا و ايجاد نگرش بيشتر با فعاليت هاي گروهي امکان پذير است ؛ بنابراين ، نظام هاي آموزشي با اين مسئله مواجه اند که به کجا مي خواهند بروند و در آينده به چه نوع انسان هاي تربيت شده اي نياز دارند، با توجه به اين که معلمان به عنوان يکي از عوامل مهم و تعيين کننده در فرايند ياددهي – يادگيري، مسئول هدايت دانش آموزان و تلاش در جهت دروني ساختن آموخته ها و پرورش توانايي استفاده از آموخته ها در عمل و تقويت نگرش مثبت به يادگيري و آموختن راه يادگيري و استفاده از روش هاي فعال يا غيرفعال اند، مورد توجه خاص نظام هاي آموزشي واقع شده اند.