چکیده:
در رویکرد جدید طراحی لرزهای سازهها بر اساس عملکرد. لازم است که حالت حدی هر سطح عملکرد در قالب دو متغیر تقاضا و ظرفیت مورد ارزیابی قرار گیرد که در این میان تخمین تقاضای لرزهای با توجه به عدم قطعیتهای بسیار زیادی که در واقعد زلزله و پاسخ سازه به آن وجود دارد امری بسیار دشوار و چالش برانگیز است. این تخمین توسط تحلیل احتمالاتی تقاضای لرزهای صورت میپذیرد که در آن یک هستة مرکزی تحت عنوان مدل احتمالاتی تقاضای لرزهای بکار میرود که وظیفة آن برقراری رابطه بین پدیدة زلزله (در قالب پارامتر شاخص شدت) و پاسخ لرزهای سازه (در قالب پارامتر تقاضای لرزهای) است. بدیهی است که هرچه دقت این مدل بیشتر باشد.ء در نهایت تقاضای لرزهای تخمین زده شده هم از دقت بالاتری برخوردار خواهد بود که این موضوع محور اصلی مقالة حاضر را تشکیل میدهد و در آن بهبود دقت مدلهای احتمالاتی تقاضای لرزه ای سازهها از طریق بهینه سازی شاخص شدت بکار رفته در مدل مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در این تحقیق برای پنج سازة هدف که قابهای خمشی فولادی ۲ ۶ ۰۹ ۱۲ و ۱۵ طبقه از طریق تحلیل دینامیکی افزایندة سازهها تحت اثر ۸۰ عدد بطور کلی و با در نظر گرفتن تمام جوانب. میتوان ادعا کرد که معرفی یک شتاب طیفی در یک زمان تناوب مشخص به عنوان بهترین شاخص شدت که در تمام قابها با تعداد طبقات مختلف, یک تخمینزننده قابل اطمینان و دقیق از تقاضای لرزهای محسوب شود. عملا غیر ممکن است. از دیدگاه سازهای علت این امر را میتوان بدین صورت تعریف کرد که بخاطر اثرات مودهای مختلف و نیز رفتار غیر خطی سازه» شتاب طیفی در هیچ زمان تناویی به تنهایی نمیتواند پاسخ سازه را بصورت قابل اطمینانی پیشبینی کند. در مورد سازههای سخت. که مود اول در رفتار آنها حاکم مطلق است و تا قبل از رسیدن به نقطه جاری شدن رفتاری خطی دارند (به عبارت دیگر دو عامل ذکر شده اثر چندانی ندارند) شتاب طیفی مود اول بهترین تخمین زنندة تقاضای لرزهای است. اما با افزایش تعداد طبقات. رفتار سازه انعطاف پذیرتر خواهد شد و از قدرت حاکمیت مود اول کاسته ۸ میشود.