چکیده:
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نقش خانواده و مدرسه در تربیت دینی و ادراک دانشآموزان دربارۀ همایندی میان آنها با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناختی انجام شد. مشارکتکنندگان در این تحقیق، هجده دانشآموز دختر از مقطع متوسطه بودهاند که با استفاده از روش انتخاب هدفمند گزینش و براساس اصل اشباع به فرایند پژوهش وارد شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبۀ نیمه ساختاریافته بود و داده های بهدستآمده با استفاده از روش اسمیت تحلیل شد. یافته های پژوهش در چهار مقولۀ نقش خانواده و مدرسه در دینداری، همایندی/ تعارض میان آنها، راهبرد دانش آموزان در مواجهه با تعارض و راهکار پیشنهادی جهت ارتقای همایندی دسته بندی شد. نقش خانواده در بُعد مثبت، شامل الگوی عملگرا، جلب مشارکت خانوادگی و انعطاف پذیری در آداب دینی، و در بُعد منفی، مشتمل بر انفعال در تربیت دینی و تعارضهای خانوادگی بوده است. نقش مدرسه در بُعد ثمربخش با توانمندی های معلم، انعطافپذیری و احترام در رفتار مرتبط بوده و در بُعد تخریب کننده، رفتارهای خشن و تبعیض آمیز، و اجبار بدون آگاهی بخشی شناسایی شد. در بُعد همایندی مدرسه و خانواده، طیفی وسیع، از همایندی کامل تا اختلاف در روشهای تربیتی و مبانی اعتقادی دیده شد و اهداف این دو بافت نیز دارای تنوع و طیفی وسیع بود. نتیجۀ همایندی، تقویت و رشد دانشآموزان در باورهای دینی و نتیجۀ ناهمایندی، سردرگمی آنان، اجبار به گزینش یک سو و گاه انحراف آنها از مسیر برنامهریزیشده بهسمت دینداری بوده است. در بُعد راهبردها، سه شیوۀ قانونمداری، همراهی با خانواده و انتخاب مسیر بهینه دیده شد. جهت ارتقای همایندی، سه راهکار آگاهی از ویژگیهای نوجوانان، تعامل بهتر خانواده و مدرسه، و تشویق دانش آموزان پیشنهاد شد.
This research is about the role of family and school in religious education and student’s perception about congruency of the two. Qualitative research method in general and phenomenology in particular has been used. For this purpose, 18 female high school students have been selected through targeted selection until saturation. The data collection tool was a semi-structured interview and the obtained data were analyzed using Smith's method. All information has been grouped in four categories in terms of the role of family and school in religiousness, congruence/conflict among them, student’s strategies in the face of conflict and a suggested solution to promote congruency. The Positive role of family includes pragmatic ideal, attraction of family participation and flexibility in practicing religious rituals and negative role of family includes passiveness in religious education and family conflicts. Effectiveness of the role of school was related to the ability of teachers, flexibility and respect in their behavior. But its destructive effect was related to violent behaviors, discrimination and enforcement without convincement. The congruency of family and school consist a wide spectrum which starts from a complete congruency up to a difference in educational methods and beliefs. The goals of the two have also wide variety. The result of the congruence is persistence of religious belief in students and the result of the conflict is student’s confusion, forcing to choose one side and deviation from the designed rout towards religiosity. In terms of strategies, three methods of law-abiding, accompanying the family and choosing the optimal path were observed. In order to promote congruency, three strategies were proposed which are better knowledge of the characteristics of students, better interaction between family and school, and encouragement of students.
خلاصه ماشینی:
بندورا (1992) در توضیح فرایند ساختشناختی اجتماعی باورها به تبادل پیچیدۀ تعیینگریِ متقابل 1 میان محیط تربیتی، رفتار و باورهای شخص پرداخته و معتقد است درحالی که محیطهای تربیتیای همچون خانواده و مدرسه ازطریق الگوها، منابع تقویتی و انتظارات خود بر ایجاد باورهای شخص اثر میگذارند، باورهای شخص، عاملیت 2 او در انتخاب محیطهای تربیتی را هدایت میکند (حاجحسینی، 1389)؛ بر این اساس، برنامههای تربیتیِ مدرسه، تنها عامل تغییر رفتار دانشآموزان نیست و الگوها و نظام ارزشی خانواده و Reciprocal Determinism Agency بهویژه باورهای ناشی از آن در انتخاب و پذیرش این برنامهها ازسوی دانشآموزان، اثرگذار خواهد بود.
میاننظام در سطح بعدی از اثرگذاری قرار دارد که نظامی شامل خردهنظامها و بهویژه ارتباطهای عناصر خردهنظامها با یکدیگر است؛ مانند ارتباط بین خانه و مدرسه که میتواند سبب تسهیل مراتب رشد شود یا با مداخلۀ متعارض، این دو نهاد، اثر یکدیگر را مخدوش کنند (محسنی، 1397)؛ بنابراین، دانشآموز نهتنها از محیطهای خانواده و مدرسه که مستقیماً با آنها در تماس است، اثر میپذیرد؛ بلکه تحت تأثیر نوع کنشهای میان آنان نیز واقع میشود و یزان و شکل تعامل میان این دو بستر نیز نقشی مهم در تربیت او دارد.
هدف از انجامدادن این پژوهش، درک نقش خانواده و مدرسه در تربیت دینی ازنگاه دانشآموز و بررسی ادراک او درخصوص میزان همایندی یا تعارض میان آنها و راهکارهای مورداستفادۀ وی در مواجهه با وجودنداشتن همایندی است؛ بر این اساس، درپی پاسخگفتن به این پرسش هستیم که آیا دانشآموز تلاشهای خانواده و مدرسه را در مسیری همایند با یکدیگر میبیند یا خیر و Cohen-Malayev, Schachter and Rich Crespo, Jose, Kiel pikowski and Pryor Sánchez-Medina, Macías-Gómez-Stern and Martínez-Lozano Hedegaard درصورت همسویینداشتن این تلاشها او چگونه عمل خواهد کرد.