چکیده:
عوامل اقتصادی - سیاسی میتوانند عامل کاهش نابرابری و یا افزایش نابرابری و کوچکسازی تدریجی سفره بعضی از خانوارها باشند. با توجه به اختلاف قابل توجه فضای سیاسی و سیاستهای اقتصادی در برنامه اول و دوم، نابرابری درآمد نیز در این دو دوره یکسان نبوده است. این پژوهش با استفاده از دو مدل کمی و توصیفی به مقایسه تاثیر عوامل اقتصادی – سیاسی بر نابرابری درآمد در برنامههای اول و دوم توسعه پرداخته است. در مدل کمی از الگوی خودرگرسیو با وقفه توضیحی (ARDL) و دادههای سری زمانی 1399-1363 استفاده شده است. این مدل از متغیرهایی همچون رشد بدهی دولت به سیستم بانکی، رشد نقدینگی، رشد بدهی خارجی کوتاهمدت، بهرهوری نیروی کار، فساد و متغیر دامی برای برنامه اول و دوم بهره برده است. در مدل توصیفی مهمترین سیاستهای اقتصادی و عوامل سیاسی موثر بر نابرابری درآمد، که بصورت مستقیم یا غیرمستقیم و به واسطه کانالهای متفاوت تاثیر گذارند، در دو برنامه تحلیل شده است. نتایج حاصل از هر دو مدل کمی و توصیفی نشان میدهند نابرابری درآمد با متغیرهای رشد نقدینگی و بهرهوری نیروی کار رابطه منفی، و با رشد بدهی دولت به سیستم بانکی، رشد نقدینگی با یک وقفه، رشد بدهی خارجی کوتاهمدت و گسترش فساد رابطه مستقیم دارد.
Economic and political factors can reduce inequality or can gradually diminish households' consumption and increase inequality. Considering the significant difference in the political environment and economic policies in the First and Second plans, the income inequality was not the same in these two periods. This research compares the impact of economic and political factors on income inequality in the First and Second development plans using two quantitative and descriptive models. The quantitative model used the ARDL and time series data of 1984-2020. This model uses the variables such as government debt growth to banking sector, liquidity growth, short-term external debt growth, labor productivity, corruption index and the dummy variable for the first and second plans. In the qualitative model, the most important economic policies and political factors affecting income inequality, which directly or indirectly affect through different channels, are analyzed in two plans. The results of both qualitative and quantitative models show that the income inequality has a negative relationship with liquidity growth and labor productivity; meanwhile the income inequality has a positive relationship with government debt growth to the the banking sector, liquidity growth with a lag, short-term external debt and corruption.
خلاصه ماشینی:
ين پژوهش با استفاده از دو مدل کمي و توصيفي به مقايسه تأثير عوامل اقتصادي – سياسي بر نابرابري درآمد در برنامه هاي اول و دوم توسعه پرداخته است .
اين مدل از متغيرهايي همچون رشد بدهي دولت به سيستم بانکي ، رشد نقدينگي ، رشد بدهي خارجي کوتاه مدت ، بهره وري يروي کار، فساد و متغير دامي براي برنامه اول و دوم بهره برده است .
متغيرهاي مستقل اين مدل با توجه به مهم ترين اهداف و سياست هاي اعمال شده در برنامه هاي اول و دوم انتخاب شده اند که شامل رشد بدهي دولت به سيستم بانکي ، رشد نقدينگي ، رشد بدهي خارجي کوتاه مدت ، بهره وري نيروي کار، فساد و متغير دامي است .
در مدل توصيفي به بررسي متغيرهاي سياسي (همگرايي سياسي و فساد) و سياست هاي اقتصاد کلان برجسته (پولي سازي کسري بودجه ، سياست پولي انبساطي ، استقراض خارجي و يکسان سازي نرخ ارز) در برنامه هاي اول و دوم و تأثير آنها از کانال هاي مختلف بر نابرابري درآمد پرداخته شده است .
در اين مطالعه با استفاده از مدل کمي و مدل توصيفي به بررسي تأثير سياست ها و متغيرهاي اقتصادي-سياسي مهم در برنامه اول و دوم بر نابرابري درآمد پرداخته شد.
“The Effects of Corruption on Economic Inequality Income Distribution”.
“The Effect of Monetary Policy on the Income Distribution in Urban and Rural Areas of Iran”.
“The Corruption and Income Inequality Puzzle: Does Political Power Distribution Matter?”.
R. Plan and Budget Organization, Economic-Social Documentation Center (In Persian).