چکیده:
جنبشهای اجتماعی پدیدههای فراگیری در دهه اخیر بودهاند و به واسطه ماهیت شبکهای و متفاوتی که داشتهاند لقب جنبشهای اجتماعی جدید را با خود همراه کردهاند. مقاله حاضر تلاش کرده است با استعانت از صورتبندی نظری میگل ابنسور و توصیفات نظری نظریهپردازان جنبشهای جدید از این جنبشها، با ارائه یک تیپ ایدهآل نظری از انواع کنشهای اعتراضی به عنوان یک ابزار تحلیلی، تعریف مشخصی از تمایز بین جنبشهای زندگی / دموکراسی شورشی، با لحظه انقلابی / دموکراسی قیامطلبانه و اصلاحات / دموکراسی تضادآمیز به دست دهد. برای رسیدن به این ابزار کارهای نظری انجام شده درباره جنبشها مرور شده و به لحاظ تجربی از تحلیل محتوای متون تولید شده درباره اعتراضات 1401 ایران بهره برده است. در ارائه تمایزهای نظریِ سه دسته فوق، موضوع ایران در حاشیه قرار گرفته و تمایز نظری این سه دسته از منظر شاخصهایی چون نقطه آغاز، پیام، ماهیت، سازماندهی، سازمان (گروههای شکل دهنده)، رهبری و نمایندگی، محلهای درگیر، ابزار و رسانه و هدف عرضه شده است.
Social movements have been pervasive phenomena in the last decade and have been called new social movements because of their networked and different nature. The current article has tried to provide a theoretical ideal type of protest actions as an analytical tool, by using the theoretical formulation of Miguel Ebensor and the theoretical descriptions of the theorists of the new movements. From the distinction between life movements / insurgent democracy, with the revolutionary moment / Insurrectionary democracy and reforms / Conflictual democracy. In order to reach this tool, the theoretical works done about the movements have been reviewed and empirically, it has benefited from the content analysis of the texts produced about the 1401 protests in Iran. In presenting the theoretical distinctions of the above three categories, the issue of Iran has been marginalized and the theoretical distinction of these three categories has been presented from the point of view of indicators such as starting point, message, nature, organization, forming groups, leadership and representation, involved places, Media and purpose.
خلاصه ماشینی:
سه گانه ابنسور به نوعی از ایشان بازستانده شده و با کمک تجارب جنبش اخیر ایران (زن ، زندگی، آزادی) و با استعانت از الگوهای نظری اندیشمندان جنبش های اجتماعی جدید تلاش شده است این سه گانه را در شاخص هایی چون نقطه آغاز، پیام ، ماهیت ، سازماندهی، سازمان (گروه های شکل دهنده )، رهبری و نمایندگی، محل های درگیر، ابزار و رسانه و هدف مورد بررسی قرار دهیم .
جنبش زندگی/ دموکراسی شورشی , لحظه انقلابی/دموکراسی قیام طلبانه , اصلاحات / دموکراسی تضادآمیز سازمان اعتراض , مجمع ها و نهادهای موقتی و مردمی , شوراهای فعال و رسمی , احزاب و گروه های سیاسی و رسانه ای بازبینی , خوداصلاحی و خودانتقادی , استوار در هدف و بازبینی بعد از رسیدن به مقصود , نقد سیاست های رقیب با بازبینی اندک در خود پذیرش تکثر , پذیرفتن تکثر و شقاق اجتماعی و زمینه سازی برای ظهور در عرصه عمومی , نادیده گرفتن تکثر و انواع شقاق ها تا زمان حصول نتیجه , تلاش برای گفتگو با دیگری در قدرت و در جامعه ، توجه بیشتر به شقاق های سیاسی تا اجتماعی نوع تشکیلات , اتمیزه بودن و وجود فردهای متکثر , دارای سازمان و یکپارچه تر , تشکیلات شناخته شده نظم تشکیلاتی , بی نظمی برادروار , نظم سازمانی اولیه , تعلق به نظم های موجود ٥) از منظر گروه های تشکیل دهنده جیمز بیل ١ طبقه متوسط ایرانی را به چهار گروه سربه زیران ٢، بخشی از مدافعان نظام ٣، بخشی از تکنوکرات ها٤، و رادیکال ها و مخالفان ٥ تقسیم میکند (به نقل از مدنی، ١٤٠٠: ١٠٥).