چکیده:
هدف: هدف اصلی از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر نقش میانجی فرآیندهای مدیریت دانش، تحول در مدل کسب و کار و قابلیتهای ارزشآفرینی بر رابطه میان چابکی سازمانی و عملکرد شرکتهای کوچک و متوسط است.روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و ازنظر روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی است و جامعه آماری آن را شرکتهای کوچک و متوسط در شهرک صنعتی اشتهارد تشکیل میدهند. اندازه نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و به تعداد 268نفر از مدیران شرکتهای شهرک مذکور با سابقه کاری حداقل 20 سال و مرتبط با موضوع تحقیق و حداقل مدرک کارشناسی ارشد درنظرگرفته شد. به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامه (با روایی و پایایی تأییدشده) بهره گرفته شد.یافتهها: نتیجه آزمون فرضیات نشان داد که چابکی سازمانی بر تحول در مدل کسب و کار؛ چابکی سازمانی بر قابلیتهای ارزشآفرینی؛ چابکی سازمانی بر عملکرد؛ تحول در مدل کسب و کار بر عملکرد؛ قابلیتهای ارزش آفرینی بر عملکرد؛ فرآیند اکتساب دانش بر فرآیند تبدیل دانش؛ فرآیند تبدیل دانش بر فرایند بکارگیری دانش؛ فرآیند بکارگیری دانش بر چابکی سازمان؛ و فرآیند بکارگیری دانش بر عملکرد شرکتها تأثیر مثبت دارد. همچنین نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که با توجه به R2= 0.871 مجموعه عوامل تأثیرگذار بر روی عملکرد شرکتها در مدل مفهومی پژوهش حاضر، میتوانند به میزان 1/87 درصد از تغییرات عملکرد شرکتها را تبیین نمایند.نتیجهگیری: با عنایت به عدم گزارش عملکرد مطلوب از سوی تعداد بسیار بالای شرکتهای راکد و غیرفعال و با توجه به نتایج آزمون فرضیات پژوهش، ضرورت اصلاح و تقویت فرآیندهای مدیریت دانش، تحول چشمگیر در مدل کسب و کار و توانمندسازی قابلیتهای ارزشآفرینی شرکتها، به منظور بهبود چابکی و عملکرد آنها ضروری است.
Objectives: the present study aimed to determine the effect of organizational agility on the
performance of small and medium enterprises by examining the role of knowledge
management processes, evolution in business model and value creation capabilities.
Method: This study was a descriptive-correlational applied study. The statistical society of
this study was formed by small and medium enterprises in Eshtehard industrial town. For the
purpose of sampling, the Cochran formula was used. Accordingly, 268 companies
participated as examples in this study. To collect data, a questionnaire was used (with verified
validity and reliability).
Results: The results of structural modeling (R2 = 0.871), showed that the set of factors that
influenced the performance of firms in the theoretical model of the present research could
explain 87.1% of the changes in corporate performance
Conclusion: Considering the lack of reporting good performance by a very large
number of stagnant and inactive companies and according to the test results of
research hypotheses, the need to modify and strengthen knowledge management
processes, significant changes in business model and empowerment of companies'
value creation capabilities to improve agility And their function is essential.