چکیده:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه پدران با مادران دارای کودک مبتلا به سرطان از لحاظ صمیمیتزناشویی، خودکارآمدیوالدینی و راهبردهایتنظیمشناختیهیجان انجام شد. روش پژوهش: این مطالعه از نوع علی مقایسهایی بود. از میان والدینی که به بیمارستان محک شهر تهران در سال 1401مراجعه کردند، 146 نفر (73 زوج) بهصورت نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و پرسشنامهصمیمیتزناشویی (والکر و تامپسون، 1983)، خودکارآمدی والدینی (دومکا و دیگران، 1996) و راهبردهای تنظیمشناختیهیجان (گرانفسکی و کرایچ، 2006) را تکمیلکردند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون T وابسته و نرمافزار 27-SPSS استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد میانگین صمیمیتزناشویی و خودکارآمدیوالدینی در پدران کمی بیشتر از مادران بود، اما این تفاوت میانگین از نظر آماری معنیدار نبود (05/0<P)؛ اما در راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، نمره مادران در خرده مقیاس کماهمیت شماری از راهبردهای سازشیافته بیشتر از پدران بود و میانگین نشخوارگری از راهبردهای غیرانطباقی در پدران بیشتر از مادران بود. بنابراین در مقایسه پدران با مادران کودکان مبتلا به سرطان از لحاظ صمیمیتزناشویی و خودکارآمدی والدینی تفاوت معناداری یافت نشد، تنها در راهبردهای تنظیمشناختیهیجان، در راهبردهای سازش یافته و راهبردهای سازشنیافته بین پدر و مادر تفاوت وجود داشت، که میتواند بدین معنی باشد که عملکرد هر دو والد به هم وابسته بوده و بسیار مشابه یکدیگر عمل کردهاند. نتیجهگیری: والدین نیازمند مراقبتهای روانی هستند، چراکه والدین در طی دوران بیماری در کنار کودک حضور دارند و اضطراب و رفتار آنها بر کودک بیمار و فرایند درمان تاثیرگذار اسـت توجه به تفاوت جنسیت و خواسته زوجین میتواند راهبردی به سمت ارائه خدمات بهتر به والدین و کمک به کل خانواده باشد
Aim: This study was conducted with the aim of comparing mothers and fathers of children with cancer in terms of marital intimacy, parental self-efficacy and emotion regulation strategies. Method: This study was of comparative causal type. Among the parents who referred to Mahak Hospital in Tehran in 2022, 146 people (73 couples) were selected as the current sample and questionnaire of intimacy-marriage (Walker and Thompson, 1983), parental self-efficacy (Dumka et al., 1996) and cognitive emotion regulation strategies (Garnefski & Kraaij, 2006) were completed. Dependent t-test and SPSS-27 software were used to analyze the data. Results: The results showed that the average of marital intimacy and parenting self-efficacy was slightly higher in fathers than in mothers, but this difference was not statistically significant (pConclusion: Parents need psychological care because parents are with the child during the illness and their anxiety and behavior affect the sick child and the treatment process, and paying attention to the gender difference and the wishes of the couple can be a strategy to provide better services to the parents. And help the whole family
خلاصه ماشینی:
مقایسه مادران با پدران دارای کودک مبتلا به سرطان از لحاظ صمیمیت زناشویی، خودکارآمدی والدینی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مینو قره داغی* کارشناسی ارشد، گروه روانشناسی ، دانشکده علوم انسانی ، دانشگاه علم و فرهنگ ، تهران ، ایران / / محسن کچویی استادیار، گروه روانشناسی ، دانشکده علوم انسانی ، دانشگاه علم و فرهنگ ، تهران ، ایران دریافت : ١٤٠١/٠٧/١٧ پذیرش : ١٤٠٢/٠٦/١٣ ایمیل نویسنده مسئول : gmail.
یافتهها: نتایج نشان داد میانگین صمیمیتزناشویی و خودکارآمدیوالدینی در پدران کمی بیشتر از مادران بود، اما این تفاوت میانگین از نظر آماری معنیدار نبود (05/0 چکیده کلیدواژه ها: سرطان ، صمیمیت زناشویی، خودکارآمدیوالدینی، راهبردهای تنظیم شناختی - هیجان مقدمه سرطان ، یکی از بیماریهای شایع و در حال افزایش است که حجم زیادی از تلاش های نظام مراقبتی را بخود اختصاص میدهد (فولر و همکاران ، ٢٠٢٢).
تجربه این شرایط برای هر یک از اعضاءخانواده بخصوص پدر و مادر که مراقب اصلی فرزندخود هستند متفاوت است ، عموماً مادران استرس بیشتری را گزارش می دهند، به ویژه این که مراقبت اصلی از کودک را بر عهده دارند آشنا و همکاران ، ٢٠٢١) و برای کمک به کودک در مدیریت بیماری ، درمان و همچنین حمایت عاطفی و عملی ، احساس مسئولیت بیشتری می کنند؛ اما درک تأثیر سرطان کودک بر زندگی پدران نیز مهم است ، زیرا آن ها به نظر میرسد متفاوت از مادران به بیماری فرزندشان واکنش نشان میدهند (لین و همکاران ، ٢٠٢٠)؛ علاوه بر تغییر در نقش والدینی ، به عنوان زوج نیز ممکن است در طول درمان فرزندشان تغییراتی را در روابط زناشویی خود تجربه کنند (لو و همکاران ، ٢٠٢٢).