چکیده:
مساله سقط جنین در حد وسیع و گسترده، از جمله مسائلی است که محصول تحولات علمی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است و ارتباط تنگاتنگی با انفجار جمعیت، محدودیت منابع، حقوق بشر، حقوق و آزادی زنان، منافع دولتها و بالاخره مصالح جامعه بشری دارد. طرح گسترده دیدگاه صاحب نظران و اندیشمندان طرفدار جواز بی قید و شرط سقط جنین، بسیاری از دولتها را در نیمه دوم قرن بیستم
تحت تاثیر قرار داد که این امر، موجب شده است همه ساله، میلیونها جنین به طور قانونی از بین بروند. جهان اسلام، در عین واقع بینی، بر اساس مبانی اسلامی، سقط جنین را حرام و نامشروع می داند و فقه امامیه نیز با و با روشن بینی مبانی مستحکم، با این معضل اجتماعی مواجه شده و با این که در برخی موارد، سقط جنین را مجاز دانسته، با جواز بی قید و شرط آن مخالف است. با توجه به اهمیت و نقش منحصر به فرد انسان در نظام آفرینش، آغاز و فرجام زندگی او، همواره مورد مطالعه اندیشمندان و ادیان الهی بوده است. سقط جنین در عصر حاضر یکی از گسترده ترین و پیچیده ترین مسائل و مشکلات اجتماعی است. سقط جنین به عنوان پدیده ای اجتماعی و درمانی، از دیرباز در اکثر جوامع و ملل مرسوم بوده است و بخصوص نوع اجتماعی آن در قرن اخیر، در جوامعی که از حیث اقتصادی و صنعتی پیش رفته اند، هرچه بیشتر فزونی یافته و کماکان در حال افزایش است. علی رغم همه تلاش هایی که دانشمندان و عالمان دینی جهت
جلوگیری یا کاهش آن داشته اند، نتیجه مطلوبی حاصل نشده است و این مسئله همچنان دغدغه های فراوانی را برای دولت ها، ملت ها، خانواده ها و زنان ایجاد کرده است. لزا این ضرورت ایجاد شده که در این مقاله به آن پرداخته شود.در پژوهش صورت گرفته دیدگاه فقه شیعه و اهل سنت در مورد سقط جنین از لحاظ فقهی مورد بررسی قرار گرفته و از نظرات علمای شیعه نیز استفاده شده است. شیوه ی بیان، روش توصیفی تحلیل است. روش جمع آوری اطلاعات برگرفته از روش مطالعات کتابخانه ای و دیگر منابع اطلاعاتی است.
خلاصه ماشینی:
-عسر و حرج در سقط درمانی شکی نیست که حکم اولیه سقط جنین حرمت است فرقی نمی کند روح در آن دمیده شده یا نشده باشد موضوع حائز اهمیت این است که اگر بقای جنین موجب عسرت شدید والدین شود، حکم حرمت برداشته می شود.
اما سخن ما در این است که اگر رضایت والدین به اسقاط جنینی که روح در او دمیده نشده است ، مستند به عسر و حرج شدید مالی، یا فرهنگی، یا آبرویی و غیره باشد، آیا باز هم سقط چنین جنینی، حرام و نامشروع خواهد بود؟ بنابراین به نظر سقط بلادلیل جنین را از زمان استقرار نطفه در رحم مادر، حرام بوده ، لیکن در وجه حرمت آن ، بحث و گفتگو وجود دارد.
آیا فقدان دلیل برای فعلی تمسک به اصل اباحه را مجاز می نماید؟ یا تحریم را؟ باید گفت آیه شریفه و الله أذن لکم ام علی الله تفترون » (یونس ،٥٩) و همچنین آیات ثلاثه سوره مائده که می فرماید:« و من لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم فایقون » لزوم تحقیق از ادله را واجب می شمارد و یأس از اصول به ادله نمی تواند دلیل مباح بودن فعل تلقی گردد به استاد عقل و مبنای عقلانی، اما اگر هر دو پدر و مادر، رضایت به سقط جنین داشته باشند و رضایت آنان نیز مستند به دلیلی باشد که شرع مقدس و یا عقلا آن را از موارد عسر و حرج می دانند، در این صورت ، نمی توان چنین سقطی را حرام دانست ، گرچه پرداخت دیه ی متناسب ، واجب خواهد بود.