چکیده:
اسطورههای ملل جهان، حاوی اشارات مهمی به عقاید ملل پیشیناند؛ زیرا اسطورهها در بیشتر موارد عهدهدار پاسخ به پرسشهای عمدة بشر در باب قضایای مبدا و معاد و مانند آن بودهاند. همان کاری که قرآن کریم به نحو احسن با بیانی استوار و در مقیاسی عرشی بیان کرده است. با این همه، منافاتی میان عظمت و استغنای قرآن کریم و مقایسة آن با باورهای اسطورهای نیست؛ چرا که خوانش تطبیقی و مقارنة این اسطورهها با سخن قرآن، زمینهای جدید در خطاب و گفتمان جهانی قرآن خواهد بود. یکی از سرفصلهای مهم اسطورهها، سخن از پیدایش جهان و انسان است و در این بین، زن دارای جایگاه بارزی است. مقالة حاضر فشردهای از خوانش مقارن قرآنیـاسطورهای فرارو مینهد و سپس نمونة زن و زایش و زندگی را مورد بررسی مقارن و تطبیقی قرار میدهد. از جمله فواید این بحث، مروری بر جایگاه پراهمیت زن در قرآن است که مورد غفلت یا فهم نادرست قرار گرفته است؛ نگرش قرآن به زن، در نظر بسیاری، به چند حکم فقهی آن هم با برداشتهایی ناقص و نارسا منحصر گردیده است که در نتیجة این نگاه، کسانی اسلام را آیینی مردگرا و تبعیضآمیز شمردهاند.
The myths across the world contain significant references to the beliefs of the past generations; since they have been mainly concerned with answering such major questions as the origin of the universe and resurrection. This is an undertaking which is best sought by the Holy Quran through its eloquent style of communication in the cosmic scale. However, there is no conflict between the grandeur of the Quran and its comparison with the mythological beliefs; since the comparative study of these myths and the Quranic narrations will occupy a new ground in the universal Quranic discourse. One of the mythological themes is concerned with the origin of the universe and man, with the women taking up a remarkable position. The present paper gives a concise account of the mythological-Quranic reading; and then, it embarks upon the comparative study of woman, birth, and life. One of the benefits of this issue is the consideration of the significant status of woman as viewed by the Holy Quran, which has been either neglected or misinterpreted. The Quranic view on woman, according to some thinkers, is limited to a number of jurisprudential decrees which are based on some imperfect understanding; as a result, some people have assumed that Islam is a patriarchal and discriminatory religion
خلاصه ماشینی:
سخنی در باب خوانش اسطورهای موضوعات مختلف را هم میتوان از منظر متون مقدس و در رأس آنها قرآن کریم بررسی کرد و هم از منظر اساطیر کهن مورد خوانش و نگرش قرار داد و این دو خوانش را نیز با هم مقارنه کرد.
چه، این امر در اصل معلول فطرت واحد همة انسانهاست که زیرساخت زبان و اندیشه و خیال بشر است و قرآن کریم در آیات مختلف بدان اشاره میکند (از جمله روم: 30) یکی از مبانی خوانش مقارن مانند همین زیرساخت مشترک انسانهاست و از همین روست که مقاله حاضر در پی «تلفیق و تطبیق» اقوال و یا تفاسیر رمزی و باطنی صوفیه و اهل بدعت و سخنهای بدون دلیل آنان نیست (در این زمینه نک: معرفت، 1418: 2/526ـ528 و شاکر، 1381:216ـ217، 230ـ255).
در قرآن کریم تعبیر «إنبات» یا رویانیدن، منحصر به گیاهان نیست و گاهی برای انسان و رویش او نیز استعمال شده است: وَاللَّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الأرْضِ نَبَاتًا (نوح: ١٧).
قرآن کریم مفهوم «دریافت کلمات» را نیز در موارد ویژهای به کار میبرد؛ یک بار در خصوص آدم در آغاز پیدایش نوع انسانی، یک بار هنگام فرزنددار شدن حضرت مریم (بقره: 37 و نساء: 171) و یک بار هم دربارة حضرت زکریا و فرزنددار شدن او ــ که خود معلول کرامتی است که او از مریم مشاهده میکند (آلعمران: ٣٩ و 45).
خداوند در قرآن کریم برای بیان طینت دشمنان و معاندان رسول اکرم، از ادبیات درختی بهره میگیرد و آنان را «شجره خبیثه» (ابراهیم: 26) و «شجرة ملعونه» (اسراء: 60)، این موضوع در اناجیل چهارگانه رسمی نیز انعکاس خود را دارد (نگا.