چکیده:
ادبیات غنایی و به تبع آن شعرعاشقانه، مجموعهای از احساسات و عواطف و بازنمایی روابط انسانی است که به شکل گستردهای در ادوار و گفتمانهای متفاوت، نمودها و کارکردهای گوناگون و حتی متضاد داشته است. شعر عاشقانه معمولاً خود را از شعر سیاسی دور میکند و به جای ادبیات سیاسی از سیاست ادبیات میگوید اما شعر مدرن ایران که پیوند عمیقی با ادبیات اعتراضی و امر سیاسی دارد، نسبت دیگرگونهای بین شعر عاشقانه و شعر سیاسی برقرار کرد. شاملو یکی از برجستهترین شاعران شعر سیاسی است که تخاصم و جدال سیاسی در عاشقانههای او، منشأ استعارهها و ساختهاست. این مقاله با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان و با تأکید بر مفهوم «تخاصم» که از کلیدیترین مفاهیم امر سیاسی است نشان میدهد که امرسیاسی از دوجهت با عاشقانههای شاملو پیوند دارد: اولاً این عاشقانهها نوعی تجربۀ تازه از بازنمایی روابط انسانی است و ثانیاً در مقابل تجربههای سنت ادبی است؛ زیرا شاملو با تغییر رتوریک شعر عاشقانه نوعی ادبیات خلق کرد که در روساخت، عاشقانه و در ژرفساخت ادبیات مقاومت است.
Lyrical literature and hence romantic poetry is a collection of feelings, emotions and representations of human relationships which has been widely used in different eras and discourses with various even conflicting functions and manifestations. Romantic poetry, distancing from political poetry, discusses politics of literature rather than political literature. However, modern Iranian poetry, deeply connected with politics and protest literature, establishes a different relation between dramatic poetry and political poetry. Shamlou is one of the prominent poets of political poetry whose antagonism and political conflicts are sources of metaphors and constructions in romance. This article, based on critical discourse analysis, emphasising the concept of "antagonism" as a key concept in politics, shows that politics is related to romance in two ways. First, such romances are new experiences to represent human relationships. Second, they are against traditional literature, since Shamlou by changing the rhetorics of romantic poetry created a type of literature that is romance in surface but resistance literature in depth.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله با رويکرد تحليل انتقادي گفتمان و با تأکيد بر مفهوم «تخاصم » که از کليديترين مفاهيم امر سياسي است نشان ميدهد که امرسياسي از دو جهت با عاشقانه هاي شاملو پيوند دارد: اولا، اين عاشقانه ها نوعي تجربۀ تازه از بازنمايي روابط انساني است و ثانيا، در مقابل تجربه هاي سنت ادبي است ، زيرا شاملو با تغيير رتوريک شعر عاشقانه نوعي ادبيات خلق کرد که در روساخت ، عاشقانه و در ژرف ساخت ادبيات مقاومت است .
همچنين انسان در شعر معاصر او، انسان سياسي در لحظۀ ستيز را تبيين ميکند و از عشق شاملو به انسان در عرصۀ مبارزه در دوره هاي مختلف زندگياش ميگويد و در چشم مرکب نيز سنخ شناسي زبان ستيز با نمونه هايي از اشعار شاملو مطرح ميشود.
در اين ميان محافل روشنفکري مروج اين تفکر بودند همچنين کنگرة نويسندگان ايران که شمس لنگرودي از آن به عنوان «مهم ترين حادثه در سال ١٣٢٥و مهم ترين اتفاق ادبي ـ هنري در تاريخ معاصر» ياد ميکند که «اساسيترين معيار براي ارزيابي کيفيت شعر و قصۀ آن روز ايران است » (شمس لنگرودي، ١٣٩٠: ١/ ٣٠٤) طي بيانيه اي راهکارهايي را ارائه داد که خواه ناخواه بر روند شکل گيري سياست ادبيات تأثيرگذار بود و با آن که اين کنگره ديگر تکرار نشد، اما رهنمودهاي آن چندين دهه بر ادبيات ايران سايه افکند و اين همه به سبب همان ناخودآگاه جمعي سياسي بود که در رگ روشنفکران و اصحاب قلم جريان داشت .