چکیده:
إنّ التضاد والتقابل عنصران أساسان فی الحیاة البشریة وما تحتویه، ومنهما تتکون المفارقة. وللمفارقة أهمیة بالغة فی الأدب، فبها ینسجم الأثر وینمو حتی یبلغ قمة التأثیر فی المتلقین. وإنها لتأتی علی أنماط متعددة، لمدی تأثیرها وکیفیة إنجازها، حسب درجتها وصیاغتها وطرفیها أی المظهر والمخبر، وحسب رؤی المبدع والوظیفة التی استخدمها للتأثیر فی المتلقی، وحسب اختلاف الأذواق والعواطف والإدراک المعرفی ومدی الانفعال ومستواه فی المبدعین ثمّ متلقی الآثار الفنیة. وللأدب أشکال مختلفة کالشعر والقصة والدعاء؛ والدعاء هو ما یدعو به الإنسان ربّه عامّة، وما بقی من الأدعیة المأثورة من أئمّتنا المعصومین (ع)، خاصة، فی مخاطبة الله سبحانه. وبما أنهم أمراء البیان وملوک الکلام، کانت أدعیتهم المثل الأعلی فی هذا النوع وعمرت بالصناعات الأدبیة المختلفة والتقنیات الکلامیة المتعددة، ومنها المفارقة التی یهدف البحث إلی دراستها، إذ حاول البحث أن یقصر دائرة دراسته علی بعض أنماط المفارقة کالبنائیة، والمفهوم أو التصور، والسلوک الحرکی حسب بنیتها الدلالیة کما جاءت فی أدعیة کتاب مفاتیح الجنان ابتداءً من أوّل الکتاب حتی قسمِ الزیارات، لیبیّن إمکانیة هذا الشکّل فی استخدامها لتسلیط الضوء علی الغرض وترسیخ الأثر فی المتلقی، کما یحاول أن یبین إمکانیة الأدعیة فی تخصیب الشکل و المعنی باستخدام المفارقة فی هذه الأنماط، فقام البحث بتحلیل نماذج من الأدعیة تحلیلاً وصفیاً ضمن مقارنتها بالدراسات التی أجریت حول الآثار الحدیثة خارج البحث، وتوصل إلی أنّ الأدعیة قد استوعبت العدید من التقینیات التی تندرج ضمن التقنیات الجدیدة، وأن المفارقة لم یکن لها حضور شکلیّ فی الأدعیة فحسب، بل استُخدمت فی الأدعیة استخداماً دلالیاً بارعاً یساعد علی عرض المعنی والمقصود بشکل أکثر ظهوراً و بروزاً.
تضاد و تقابل دو عنصر اساسی در زندگی بشر و در همه زوایا و لایههای ان بوده و عامل تشکیل دهنده پارادوکسی هستند که در
زبان فارسی از ان به متناقضنما و یا ناسازنما یاد میشود. پارادوکس در ادبیات از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا انسجام
اثر خلق شده را در پی دارد و به رشد و بالندگی ان میانجامد تا جایی که به اوج تاثیرگذاری بر دریافت کنندگان با سلیقهها و
خلقیات متفاوت میرسد. پارادوکس با توجه به میزان تاثیرگذاری، چگونگی شکلگیری، طرفهای پارادوکس، ظاهر و معنی،
دیدگاه افریننده، کارکرد پارادوکس در ارايه تصویر و معنی و غیره به شیوههای مختلفی ایجاد میشود و با توجه به گیرندگان و
سلایق و عواطف مختلف انها، ادراک شناختی، میزان عاطفه و سطح ان و جلوه های هنری خود پارادوکس، در قالبهای
متعددی ارايه میشود. ادبیات -یکی از عرصههای مانور پارادوکس- اشکال مختلفی دارد مانند شعر، داستان و دعا، و این دعا
همان چیزی است که انسان با پروردگارش نجوا میکند. برخی از دعاهایی که از امامان معصوم ما –علیهمالسلام- به ما
رسیده، به طور خاص در خطاب با خداوند سبحان است و از انجایی که انان امیران بیان و سلاطین سخن هستند،
مناجاتهای انها در این نوع، در اوج بلاغت است، بنابراین از صنایع مختلف ادبی و فنون کلامی گوناگون از جمله پارادوکس
برخوردارند. پژوهش حاضر بر ان است تا چارچوب کار خود را در برخی از گونههای ناساز نما مانند پارادوکس ساختاری،
پارادوکس دریافت و ادراک، و پارادوکس کنشی یا رفتار محدود کند تا توان این قالب ادبی را در بکار گیری این تکنیک کلامی
بسنجد، تکنیکی که با وجود کاربرد ان در ادبیات قدیم برای شفاف سازی غرض و ماناسازی اثر در گیرندگان، تکنیکی نو به
شمار میاید. پژوهش همچنین سعی دارد تا میزان توان دعاها در غنی سازی شکل و معنای متن را با توجه استفاده از پارادوکس
بررسی نماید. برای این کار، پژوهش حاضر به تحلیل نمونههای برجسته دعاهای مفاتیح و مقایسه انها با مطالعات انجام شده
در دیگر اثار خارج از پژوهش پرداخته و به این نتیجه رسیده است که دعاها به خاطر غنای ادبی و هنری و ارتباط با عالم وحی،
بسیاری از تکنیکهای کلامی را در خود جای داده است که ان را در میان اثار ادبی قدیم متمایز ساخته است ونکته دیگر اینکه
تناقض در ادعیه فقط حضور صوری نداشته، بلکه در بعد معنایی نیز ماهرانه به کار رفته و به ارايه معنا کمک شایانی کرده تا
معنی بیشتر نمایان و برجستهتر و ماناتر شود.
The irony comes in different forms and multiple patterns, according to the amount of influence, how it is formed, sides of paradox, appearance and meaning, creator's point of view, function of paradox in presenting image and meaning, etc. The research tried to determine the circle of its study on some paradox patterns such as The structural irony, the irony of conception or visualization and the gestural irony according to their semantic structure in the supplications of the keys to heaven, to show the possibility of this form in using this technique, which is considered a new technique even though it was used in ancient literature since the early ages to shed light on the purpose and establish impact on the recipient. It also tries to show the possibility of supplications in enriching form and meaning by using paradox in these patterns .For this purpose, the present study analyzed the prominent examples of supplications in Mafatih al-jinan and compared them with the studies done in other works outside the research and came to the conclusion that Supplications due to their literary and artistic richness and connection with the world of revelation, many It contains the verbal techniques that made it stand out among the old literary works, and another point is that the contradiction in the supplication was not only a formal presence, but it was also skillfully used in the meaning dimension and helped to present the meaning to be more visible and prominent.