چکیده:
ارزش و نظام تبادل آن در کنار نظامهای گفتمانی از مباحث با اهمیت در نشانهمعناشناسی به شمار می روند. این مفاهیم در تعریف نوع روابط افراد و حل بحران های ارزشی در تحلیلهای نشانهمعناشناختی نقشی بسزا ایفا میکنند. این پژوهش حکایت اول از باب نخست گلستان را به عنوان موضوع بررسی برگزیده و به دنبال شناسایی الگوی نظام ارزشی، چگونگی تغییر ارزش ها و سپس آشکارسازی نقش تغییر ارزش ها در حل بحران های ارزشی موجود در حکایت است. مسئلۀ پژوهش پیش رو این است که آیا تغییر ارزش ها در گلستان به عنوان منبعی تأثیرگذار برای فارسی زبانان منجر به شکل گیری سبک تازه ای از زندگی میان آنان شده است یا خیر. یافته های پژوهش نشانگر آن است که سعدی در آفرینش این حکایت از ساز و کار دگرگونی ارزش ها بهره جسته است و درنهایت دگرگونی ارزشها موجب تغییر معنا و نیز حل بحران موجود در حکایت شده اند. این پژوهش با بهره گیری از رویکرد مطرح در نشانه معناشناسی مکتب پاریس، به صورت کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی انجام شده است.
Value and exchange system, along with discourse regimes, are important topics in semiotics. These concepts play a significant role in defining the type of relationships between people and solving value crises in semiotic analyzes. This research has chosen the first story from the first chapter of Golestan, as the subject of study and seeks to identify the model of the value system, how the values change and then achieves the role of the change of values in solving crises exist. The research problem is whether the change of values in Golestan as an influential source for Persian speakers has led to the formation of a new style of life among them or not. The findings show that Saadi used the mechanism of transformation of values in the creation of this story, and finally, the transformation of values caused the change of meaning and also the resolution of the crisis in the story. This research has been carried out in a library and descriptive analytical method, based on the approach of Paris School in semiotics.
خلاصه ماشینی:
در ايران نيز پژوهش هاي چندي دربارٔە نشانه معناشناسي صورت گرفته است که مي توان به آثار شعيري همچون مباني معناشناسي نوين (١٣٨١)، تجزيه و تحليل نشانه معناشناسي گفتمان (١٣٨٥)، از نشانه شناسي ساخت گرا تا نشانه معناشناسي گفتماني (١٣٨٨)، راهي به نشانه معناشناسي سيال با بررسي موردي «ققنوس » نيما (١٣٨٨)، نشانه معناشناسي ديداري نظريه ها و کاربردها (١٣٩١)، نشانه معناشناسي ادبيات (١٣٩٥) و نيز مقالات متعدد اين پژوهشگر اشاره کرد.
اما در اين ميان ، وزير نيک محضر که در جايگاه کنش گر قرار گرفته و طبعاً از او انتظار مي رود کنش هاي خود را با برنامه ريزي و هدف در راستاي اهداف کنش گزار پيش برد به يک باره از نقش کنش گر خارج مي شود و در پاسخ به پرسش پادشاه که اسير چه گفته با کتمان گفتۀ اسير و ذکر آيه اي از قرآن مي کوشد از تنش موجود بکاهد و مايۀ آرامش سلطان شود: «ملک را رحمت آمد و از سر خون او در گذشت » (سعدي ، ١٣٩٨: ٥٨).
بدين ترتيب ، وزير نيک محضر با بهره گيري از آن چه در نظام ارزشي مرامي مطرح است مي کوشد کنش خود را در خدمت به انساني ديگر و در دفاع از ارزش جمعي که در اين جا پاسداري از جان يک انسان است صورت دهد.
enunciator اجتماعي شکل مي گيرد» (شعيري ، ١٣٩٨: ٢٠)، در بررسي اين حکايت نيز روابط اجتماعي ميان افراد و کنش هاي آنان نقشي بسيار مهم ايفا کرده اند.