چکیده:
با توجه به گسترش روزافزون شرکتهای دانشبنیان و اهمیت آنها در پیشبرد اهداف فناوری و اقتصادی، این پژوهش عوامل مؤثر بر بقای اینگونه شرکتها را بررسی کرده و در این راستا ابتدا اثر تفکر استراتژیک را بهعنوان متغیّر مستقل بر بقای شرکتهای دانشبنیان و سپس اثر نوآوری را بهمثابه متغیّر تعدیلگر در این رابطه مشخص میکند. جامعه آماری، شامل 106 نفر از مدیران شرکتهای فعال و غیر فعال دانشبنیان مستقر در استان مرکزی بودند. حجم نمونه مورد نیاز با استفاده از فرمول کوکران، 84 نفر محاسبه شد که با توجه به نوع صنعت و نیز فعال بودن یا نبودن شرکت، با روش تصادفی طبقهای، انتخاب شدند. در مرحله بعد، پرسشنامه استاندارد تعدیلیافته بهمنظور سنجش دو متغیّر تفکر استراتژیک و انواع نوآوری در اختیار مدیران شرکتها قرار گرفت و پس از جمعآوری دادهها، تحلیل عاملی تأییدی و بررسیهای مربوط به روایی و پایایی هر یک از پرسشنامههای پژوهش، در محیط نرمافزار تحلیل آماری SPSS22 و نیز نرمافزار معادلات ساختاری Amos23 صورت گرفت. پس از آن با استفاده از مدل رگرسیونی نیمه پارامتریک Cox در محیط نرمافزار SPSS22 مشخص شد که تفکر استراتژیک بر بقای شرکتهای دانشبنیان اثر مثبت و معناداری دارد و نیز اثر تعدیلی مثبت نوآوری محصول، نوآوری فرآیند و نوآوری بازاریابی در تأثیر تفکر استراتژیک بر بقای شرکتها با استفاده از نتایج رگرسیون سلسلهمراتبی Cox تأیید شد، اما اثر تعدیلی نوآوری سازمانی در این رابطه، معنادار نبود. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای سیاستگذاران و برنامهریزان حوزه پژوهش به همراه دارد.
Considering the increasing development of knowledge-based companies and their importance in advancement of technological and economical goals, this research studies factors effecting the stability of these companies. With this regard, this research initially determines the effect of strategic thinking as an independent variable on the survival of knowledge-based companies and then determines the effect of innovation as a moderating variable in this relationship. The statistical population included 106 managers of active and inactive knowledge-based companies in Markazi province. Using Cochran's formula, the required sample size was calculated 84 people who were selected using the stratified random method, according to the type of industry and whether the company was active or not. In the next step, the standard questionnaire was provided to company managers in order to measure the two variables of strategic thinking and types of innovation. After data collection, confirmatory factor analysis and validity and reliability checks of each of the research questionnaires were carried out in the environment of SPSS22 statistical analysis software and Amos23 structural equation software. Then, using the Cox semi-parametric regression model in the SPSS22 environment, it was determined that strategic thinking has a positive and significant effect on the survival of knowledge-based companies. Also, the positive moderating effect of product innovation, process innovation, and marketing innovation on the effect of strategic thinking on the survival of companies was confirmed using the Cox hierarchical regression results, but the moderating effect of organizational innovation in this regard was not significant. This research brings practical recommendations for policy makers and planners in the field of research.
خلاصه ماشینی:
در مرحلـۀ بعـد، پرسـش نامـۀ استاندارد تعديل يافته به منظور سنجش دو متغير تفکر استراتژيک و انواع نوآوري در اختيار مديران شـرکت هـا قـرار گرفت و پس از جمع آوري داده ها، تحليل عاملي تأييـدي و بررسـيهـاي مربـوط بـه روايـي و پايـايي هـر يـک از پرسش نامه هاي پژوهش ، در محيط نرم افزار تحليل آماري SPSS٢٢ و نيز نرم افـزار معـادلات سـاختاري Amos٢٣ صورت گرفت .
با توجه به اهميت تأثير دو مفهوم تفکر استراتژيک و نوآوري بر عملکرد و بقاي شـرکت هـاي دانـش بنيـان ، مديران اين شرکت ها ناگزيرند، قابليت تفکر استراتژيک خود را به منظور تعريف صحيح چشم انداز آتي شرکت و اجراي مراحل مديريت استراتژيک ، کسب و تقويت کنند، همچنين نوآوري را به عنوان شاکلۀ کسـب و کارهـاي دانش بنيان در نظر داشته باشند و به کار گيرند.
نقش تعديل گر نوآوري الياسي و همکاران (١٣٩٥)، در پژوهشـي بـا عنـوان «بررسـي نقـش اسـتراتژي نـوآوري بـر عملکـرد نوآورانـه سازمان ها (مورد مطالعه : شرکت هاي دانش بنيان حوزة زيست فناوري)»، بـا بررسـي شـرکت هـاي دانـش بنيـان زيستي دريافتند که به کارگيري استراتژي نوآوري تحقيق و توسعه در کنار گـرايش بـه يـادگيري و کـارآفريني سازماني بر عملکرد نوآورانۀ شرکت تأثير مثبت و معناداري دارد.
الياسـي و همکاران (١٣٩٥) استراتژي نوآوري تحقيق و توسعه را بر عملکرد شرکت هاي دانش بنيان مؤثر دانسته اند که با نتايج پژوهش حاضر، با توجه به اثر تعديلي مثبت نوآوري محصول در تأثير تفکر استراتژيک بر بقاي شرکت هـا همخواني دارد.
نتيجه گيري هدف کلي از انجام پژوهش حاضر، واکاوي نقش تعديل گر نوآوري در تأثير تفکر استراتژيک بر بقاي سـازمان در شرکت هاي دانش بنيان استان مرکزي است .