چکیده:
یکی از فجیع ترین جنایاتی که برخی از انسان ها علیه هم نوعان خود مرتکب می شوند ترور است که مقاله حاضر با روش کتابخانهای و اسنادی با استفاده از فقه شیعه و حنفیه آن را مورد بحث و بررسی قرار داده و نتیجه این که: در فقه شیعه و احناف احکام محاربه را میتوان در عصر حاضر بر مسئله تروریسم انطباق داد. آیه 33 و 34 سوره مائده، صریحترین آیه قرآن مجید در خصوص مبارزه با محارب (تروریسم) است که فقه شیعه با استفاده از این آیه، آن را حرام و جهاد در مقابل آن را واجب دانسته است. که این نظریه منطبق با نظریه فقه احناف است. بررسی مبانی و ادله فقهی حرمت ترور از منظر فقه احناف بیانگر آن است که اقدام های تروریستی، رفتار سرزنشآمیز و مجرمانه است؛ چرا که آنچه در جهاد، برجسته است، جنگ رویارو و پاسداشتن مقررات مرتبط با آن است نه کشتن افراد بیگناه یا از میان بردن داراییها، به طور غافلگیرانه. با این حال، در فقه عنوان روشنی برای دربرگرفتن اقدام تروریستی نیست؛ هرچند این عنوان بر پایه گونه و پیآمد رفتار، بیشتر با محاربه و بغی، همسان دانسته میشود.
One of the most heinous atrocities some people have committed against their fellow Muslims is the assassination of Muslims. This article discusses the Shi'a and Hanafi jurisprudence through a library and documentary method, which results in: The Shiites and the guile of the laws of moharebeh can be applied to the issue of terrorism in the present age. The verses 33 and 34 of Surah Ma'eda are the most explicit verse of the Holy Quran regarding the fight against terrorism, which the Shiite jurisprudent has used as a prohibition against jihad and jihad. That this theory is in line with the theory of jurisprudence. Investigating the Jurisprudential Basis of the Assassination of Muslims from the perspective of jurisprudential jurisprudence indicates that terrorist acts are blameworthy and criminal behavior, because what stands out in jihad is fighting the war and adhering to its rules, not killing or killing innocent people. Take the assets, surprisingly. In jurisprudence, however, it is not a clear title for a terrorist act, although it is more consistent with moharebeh and rhetoric on the basis of the type and outcome of the behavior.
خلاصه ماشینی:
1 بررسي مباني و ادله فقهي حرمت ترور از منظر فقه شيعه و احناف / محمد نصيريان مفيدي* محمد ابراهيم شمس ناتري** مهدي شيدائيان*** چکيده يکي از فجيع ترين جناياتي که برخي از انسان ها عليه هم نوعان خود مرتکب مي شوند ترور است که مقاله حاضر با روش کتابخانه اي و اسنادي با استفاده از فقه شيعه و حنفيه آن را مورد بحث و بررسي قرار داده و نتيجه اين که : در فقه شيعه و احناف احکام محاربه را ميتوان در عصر حاضر بر مسئله تروريسم انطباق داد.
بدين جهت ، مفهوم «الارهاب» در اصطلاح جديد، به معناي لغوي مطلق خوف» که در کتاب هاي لغت قديم و در نصوص ديني آمده است ، نيست ؛ بلکه معناي خاصي دارد: «إستعمال العنف السياسي من أجل المقاصد السياسيه (حيدري، ٢٠١٠م ، ١، ٢١)»؛ يعني به کار بردن خشونت سياسي در جهت مقاصد سياسي؛ هرچند بيان شده که براي لفظ ترور بيش از ١٠٠ معني وجود دارد و علي رغم اين که هيچ يک از آن معاني نيز درست نمي باشد؛ ليکن آن چه که محرز است ترور همراه با ايجاد رعب و وحشت است و نکته اصلي ترور همين رعب و وحشت است که ايجاد مي شود.
براي رهايي از دور باطل بايد گفت که علاوه بر اين آيه ، آياتي در قرآن وجود دارد که به صراحت قتل نفس را حرام داشته است به عبارت ديگر يک دسته آيات در قرآن مجيد هست که به صراحت قتل نفس (پديده ترور، انسان کشي و ريختن خون انساني بدون جنايت و فساد) را نهي و حرام کرده است .