چکیده:
چین بهعنوان یکی از کشورهای قدرتمند، همکاری جدی با کشورهای درحال توسعه در قالب «مشارکت» دارد. پکن تلاش دارد تا روابط اقتصادی خود را در منطقه خلیجفارس با طرح انواع مشارکت و همکاری به پیش ببرد که در این میان ایران و عربستان سعودی از جایگاه خاصی برخوردار هستند. سؤالی که مطرح است اینکه؛ مشارکت چین با ایران و عربستان با چه اهدافی صورت میگیرد؟ فرضیه این است که مشارکت چین با ایران بیشتر بر مبنای رویکرد کانتر هژمونیک و با هدف کاستن از قدرت ایالات متحده و با عربستان سعودی، جهت تأمین انرژی و راهیابی چین به تجارت دریایی در خلیجفارس و قاره آفریقا است که نقد جدی به یکجانبهگرایی آمریکا است. یافتههای مقاله حاضر نشان میدهند که چین با گزینش کشوری مانند عربستان، به دنبال ترغیب آن به سمت خود و دور کردن آنان از ایالات متحده امریکا است که توانسته عربستان سعودی را به اتخاذ تصمیمات نسبتاً مستقل از ایالات متحده امریکا سوق دهد. ایران که از دیرباز سیاستهای ضدامریکایی در منطقه خلیجفارس داشته است، اشتراکات ضدهژمون با همراهی چین در زمینه سیاسی و ایدئولوژیکی علیه آمریکا دارد و تبادلات تجاری بسیار کمتری نسبت به عربستان در ارتباط با چین را داراست. رویکرد ناظر در این پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی است و جمع آوری دادهها کتابخانهای اعم از مکتوب و الکترونیک میباشد و از چارچوب نظری «کانتر هژمونی» بهره بردهایم.
As one of the powerful countries, China has serious cooperation with developing countries in the form of "partnership". Beijing is trying to advance its economic relations in the Persian Gulf region by planning various types of partnership and cooperation, among which Iran and Saudi Arabia have a special position. The question that arises is; What are the goals of China's cooperation with Iran and Saudi Arabia? The hypothesis is that China's partnership with Iran is based on a counter-hegemonic approach with the aim of reducing the power of the United States and with Saudi Arabia, in order to provide energy and China's access to maritime trade in the Persian Gulf and the African continent, which is a serious criticism of American unilateralism. Is. The findings of this article show that by choosing a country like Saudi Arabia, China seeks to persuade it to its side and distance them from the United States of America, which has led Saudi Arabia to make relatively independent decisions from the United States of America. Iran, which has had anti-American policies in the Persian Gulf region for a long time, has anti-hegemon in common with China in the political and ideological field against America, and has much less trade exchanges with China than Saudi Arabia. The observational approach in this research is based on the descriptive-analytical approach, and data collection is a library, both written and electronic, and we have used the theoretical framework of "counter-hegemony".
خلاصه ماشینی:
رويه مشـارکت جويانه چين در طي سـال هاي اخير نيز شـدت بيشـتري گرفته اسـت و طرح کمربند- جاده در غرب و جنوب غربي آسيا، افزايش تجارت با ايران ، امارات متحده عربي و عربستان سعودي نشان از رويکرد جدي اين کشور به منطقه خليج فارس است .
مثلا مشارکت ايران و چين تا حدودي رويکردي مشابه در سياست و ايدئولوژي داشته است که ايران طي حدود ٥ دهه مخالف سياست هاي آمريکا بوده و مشارکت با عربستان در قالب دستيابي به انرژي براي پيشبرد اهداف اقتصادي با توجه به امنيت محور بودن انرژي عربستان است و رياض رويکردي مانند تهران به واشنگتن ندارد و اين امر نوعي گشايش توسعه دريايي چين در خليج فارس و قاره آفريقا براي پکن را در بر دارد که ميتواند به تقويت رويکرد کانترهژمون چين کمک کند و مخالفت جدي با يک جانبه گرايي آمريکا را دربر داشته باشد.
در اين ميان آمريکا نيز طي حدود هفت دهه پس از جنگ جهاني دوم ، توانسته است رويکرد هژموني نسبي خود را حفظ نمايد و کشورهاي بسياري را با خود همراه سازد، اين امر اگرچه با چالش هايي از سوي برخي کشورها مانند؛ شوروي سابق ، روسيه فعلي، چين و جمهوري اسلامي ايران همراه بوده ، اما همچنان نقش تعيين کننده اي در مجامع و سازمان هاي بين الملل دارد.