چکیده:
امروزه مدیریت منابع در پهنههای زیستی یکی از چالشهای اصلی سازمانی – اجتماعی میباشد که موفقیت آن زیر نفوذ عوامل و سازههای بسیاری قرار دارد. لذا تلاش برای طراحی الگوی جامع و یکپارچه برای حوضههای آبخیز به گونهای که تمامی این سازهها و رفتار آنها قابل پیشبینی و هدایت باشند یکی از اهداف و برنامههای سازمانهای متولی در این امر است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی مطلوب مدیریت یکپارچه و نقش آن در توسعه پایدار روستایی در حوضه آبخیز داورزن میباشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است. بنابراین، ابتدا به شناخت وضع موجود و چالشهای اثرگذار بر توسعه یکپارچه حوضه آبخیز داورزن به عنوان متغیرهای وابسته پرداخته شد. سپس با استفاده از پیشرانهای مدیریت حوضه آبخیز به عنوان متغیرهای مستقل شناسایی شدند. از ﻣﺪل معادلات ساختاری(SEM) در قالب نرمافزار SMART PLS برای تحلیل یافتهها استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل 60 نفر از کارشناسان اجرایی شامل مدیران روستایی و متخصصان این حوزه میباشد. نتایج بدست آمده نشان میدهد که مولفه مشکلات سیاستگذاری با ضریب 0.743 بیشترین ضریب را در بروز چالشهای حوضه آبخیز داورزن دارا میباشد و در زمینه ضعف توسعه روستایی نیز مؤلفه اقتصادی با ضریب 0.607 بیشترین تاثیر را داشته است.
خلاصه ماشینی:
رهيافت هاي مديريت حوضه هاي آبخيز و ويژگيهاي اصلي آن ها رهيافت ها ويژگيهاي اصلي -برگرفته از مفاهيم مربوط به توسعه روستايي و مديريت زيست محيطي -تشخيص مشکلات توسط عوامل بيروني (کارکنان بخش دولتي، پژوهشگران و غيره ) کلاسيک - تدوين اقدامات فني توسط عوامل بيروني در حالي که اين اقدامات مستلزم همکاري جامعه است - ايجاد انگيزه براي اجراي طرح ها از طريق تشويق ، ترغيب ، و تهديدهاي خاص - پنداشت دانش محلي به عنوان يک دانش ناقص و غيرعلمي و برتر دانستن دانش علمي و تخصصي - ارتباط با بانک جهاني نئوليبرال - تأکيد بر مشوق ها، قوانين و مقررات مربوط به اقتصاد خارجي و حقوق مالکيت - عدم پذيرش مدل از بالا به پايين ، فن آوري محور و انتقال فنآوري - ترويج سبک مشارکتي نئوپوپوليستي -کاربرد مدل تقاضا محور و مديريت محلي - بهره گيري از دانش محلي - تأکيد بر مشارکت جوامع محلي در تدوين سياست ها و فرايندهاي تصميم گيري مديريت مبتني - ترويج يک نظام مديريتي شفاف و پاسخگو برجامعه (رهيافت -ايجاد جامعه پاسخگو در برنامه هاي اجرايي مديريت مديريت مشارکتي ) -کاربرد دانش محلي از طريق مشارکت جوامع محلي - ادغام اقدامات مختلف - تدوين اهداف و خط مشي زيست محيطي مورد توافق همه ذينفعان (مقامات محلي، مردم محلي و توسعه مديريت جامع دهندگان - نياز به اطلاعات کلي، نظارت ، انعطاف پذيري، آگاهي هاي زيست محيطي، و رهبري مناسب - توجه به دانش محلي به عنوان بخش لاينفک طرح هاي مديريتي طي سال هاي اخير، سازماندهي مديريت آبخيز به شکل موضوعي با آثار مثبت مطرح ميشود.
مطابق جداول زير، نتايج تاثير متغير مستقل (چالش هاي مديريت يکپارچه حوضه آبخيز داورزن ) بر متغيرهاي وابسته (توسعه پايدار روستايي) نشان داده شد؛ با توجه به اينکه مقدار آلفاي کرونباخ ؛ پايايي ترکيبي و ضريب Rho در تمامي شاخص ها بالاتر از مقدار عددي ٠,٧ بدست آمده است ، بنابراين مي توان نتيجه گرفت که مدل مورد نظر در بخش پايايي شاخص ها از ميزان قابل قبولي برخوردار ميباشد.
ضرايب مسير و مقادير«R٢» در رابطه با تاثير چالش هاي مديريت حوضه آبخيز داورزن بر توسعه پايدار روستايي در شکل زير مقادير t-values براي ارزيابي بخش ساختاري مدل نشان داده شده است .