چکیده:
از آنجا که رفتار، نقش اساسی در تحقّق عنصر مادی جرم دارد، پرداختن به این مقوله از اهمیّت ویژهای از دیرباز برخوردار بوده است. بنابراین، لازم است رفتار از نظر علوم روانشناسی و جامعهشناسی مورد بررسی قرارگرفته تا نقش متقابل هریک از این علوم تبیین شود. از سوی دیگر، شخصیّت، به عنوان یک ویژگی فردی پیچیده و دارای ابعادی گوناگون، تأثیر زیادی بر رفتارهای فردی و اجتماعی بشر دارد تا آنجا که بیشتر رفتارهای افراد، متأثر از شخصیت آنها است. به طور کلّی، میتوان گفت ویژگی های شخصیّتی، الگوهای همسان افراد در رفتار، احساسات و افکار و ویژگی های فردی هستند که موجب تمایز یک فرد از دیگران میشوند. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، به بررسی تأثیر شخصیت بر نوع رفتار مجرمانه و مسئولیّت کیفری پرداخته است. نتایج نشان می دهد رفتار ارادی، غیر از رفتار التفاتی یا قصدمندی است و رفتار تا زمانی که ظهور و بروز خارجی پیدا نکند، جرم و دارای مسئولیّت کیفری تلقّی نمی شود.
Considerable research has examined the crucial role of behavior as it has a significant contribution to the material dimension of crime. Therefore, it is essential to investigate behavior from the perspectives of psychology and sociology for shedding light on their interrelationships. Moreover, personality is a complex, multi-dimensional feature of individuals which can substantially influence both individual and social behaviors. In fact, most human behaviors are affected by personality. Overall, personality features, as consistent behavioral patterns in behaviors, emotions, and thoughts, help differentiate between individuals. This descriptive-analytic study examined the role of personality in criminal behavior and criminal responsibility. The results indicated that intentional behavior is different from planned behavior and could not be considered as a crime unless it is overtly displayed.
خلاصه ماشینی:
از ديدگاه حقوق کيفري، ارتکاب جرم يا هر نوع تخطي از قوانين و مقررات جزايي به تنهايي و به خودي خود موجب مسئوليت کيفري نيست ، بلکه براي اين که مرتکب جرم را از نظر اخلاقي و اجتماعي مسئول و قابل سرزنش و مجازات بدانيم لازم است که شرايطي با هم جمع شوند که عبارتند از: اول : وقوع رفتار مجرمانه که از ميل و اراده آگاهانه مرتکب آن نشأت گرفته باشد و نحوه پندار، کردار وجريان تصميم گيري او را مشخص کند.
او نتيجه گرفت که «پالکت هاي اندک MAO خود، يک نشانه زيست شناختي بزهکاري است ، البته داراي تواني محدود»؛ به عنوان تأييد بر اين مضمون نيز بايد يادآور شد که در کنار يافته هاي آماري مربوط به جرم : ١- مردان نسبت به زنان از سطوح پائين تري از MAO برخوردار بوده و شمار بسيار بيشتري نيز بازداشت شده اند.
از يک چشم انداز روانکاوانه ، رفتار جامعه ستيز، تجلي روان پريشانه اي است که ريشه هاي آن را ميتوان در مراحل اوليه رشد جستجو کرد: «ميان مجرمان روان پريش و همه آنها که از نظر اجتماعي نمايندگان بي ضرر گروه شخصيت هاي روان پريش محسوب ميشوند، تفاوتي اساسي وجود ندارند؛ فرد قانون شکن شکلي از به عمل درآوردن تکانه هايش را انتخاب ميکند که از نظر اجتماعي آسيب زا، يا صرفا غير قانوني است » (توماس ال وينفري، ١٣٨٨: ٩٣)؛ فرويد از فرايندهاي ناخودآگاه سخن گفت که گرچه مستقيما قابل مشاهده نيستند اما او از مورد پژوهش هاي عملي استخراج کرده بود.