چکیده:
امروزه علاوه بر تربیت شهروندی برای یک جامعه ملیء نیاز آمادهسازی شهروندان برای زندگی در
جامعه جهانی به صورت یک ضرورت تربیتی درآمده است. آموزش سواد رسانهای به شهروندان در
عصر جهانی شدن» مفهومی کلی است که به مطالعات رسانهای, فرهنگیء اجتماعی» تاریخی» سیاسی و
تکنولوژیکی وابسته است ومیتوان آن را به آموزش شیوههای بهتر زندگی کردن در عصر اطلاعات
و ارتباطات که به طور خاص در یک جامعه و به طور عام در جامعه جهانی میتوان اطلاق کرد .
سواد رسانه ای به عنوان ابزاری برای حمایت شهروندان در برابر آثار منفی رسانه های جمعی است؛
که چارچوبی را جهت دسترسی» تحلیل, ارزیابی و خلق پیامها به اشکال مختلف از چاپ گرفته تا
اینترنت. فراهم می نماید. سواد رسانه ای رویکردی آموزشی در قرن بیست و یکم محسوب میگردد.
چرا که سواد رسانه ای درکی را از نقش رسانه در اجتماع شکل میدهد و کسب مهارتهای ضروری
تحقیق و بیان عقاید شخصی را برای شهروندان در عصر جهانی شدن ضروری میداند. در این مقاله
نخست به تحلیل مفهوم سواد رسانه ای و ابعاد گوناگون آن از دیدگاه صاحبنظران پرداخته شده است
خلاصه ماشینی:
دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز مقدمه و طرح مساله امروزه حضور فراگير رسانه ها موجب شده است افراد خود را مقابل حجم وسيعي از اطلاعات ببينند و امکان کسب تجربه هاي متنوعي براي آن ها فراهم شود.
(نجفي سولاري و همکاران ، زمستان ١٣٩٨) با توجه به اينکه افراد و اقشار جامعه از انواع رسانه ها در ابعاد مختلف زندگي فردي و اجتماعي و الگو گيري در سبک زندگي خود استفاده مي کنند و در فرهنگ جامعه تاثير گذار مي باشد و حضور و بهره مندي افراد روز به روز افزايش مي يايد لذا اين مقاله به دنبال برسي نقش سوادي رسانه اي در فرهنگ سازي پرداخته است .
اسکيرر و سريويديا( ٢٠١٥)در مقاله اي با عنوان »مداخله اثر رسانه اي بر تفکر قالب نژادي و قوميتي« نقش آموزش و ظرفيت سواد رسانه اي رسانه ها بر تفکر قالبي نژادي و قوميتي را مورد مطالعه قرار داده اند؛ و به مفاهيم نظري زمينه ساز در اين حوزه پرداخته اند.
هدف اصلي از آموزش سواد رسانه اي کسب مهارت در مديريت اطلاعات شناخت تأثيرات ممکن در استفاده از رسانه ها و افزايش پتانسيل جهت انجام گفتمان در جامعه جهاني است .
(مولفين : شيپن چن ، يونگ فنگ دياو، جيان پين ژانگ مترجمين : مريم حقشناس محدثه عقابي مهدي حيدري،نشريه علمي تخصصي نخبگان ايراني شماره ٧ آبان ماه ١٣٩٩) آموزش سواد رسانه اي از اوايل قرن بيستم ميلادي مورد توجه ايالات متحده بوده است ، هنگامي که معلمان انگليسي دبيرستان براي اولين بار شروع به استفاده از فيلم براي توسعه مهارت هاي تفکر انتقادي و ارتباطي دانش آموزان کردند.