چکیده:
اوتیسم (درخودماندگی) نوعی اختلال رشدی- عصبی است که مشکل در زبان و گفتار یکی از مشخصههای اصلی آن است. در پژوهش توصیفی- تحلیلی حاضر که از نوع مقطعی است، با ضبط گفتار روزمره کودکان، میزان پایبندی به اصول گرایس در گفتار 20 کودک پسر شش تا یازده ساله مبتلا به اوتیسم در مراکز توانبخشی کرمان با 20 کودک پسر سالم شش تا یازده ساله از مدارس ابتدایی و راهنمایی شهر کرمان مقایسه میشود. یافتهها با استفاده از آزمون دقیق فیشر در نرمافزار SPSS نسخه 19 پردازش شدند. نتایج نشان میدهد که بین کودکان مبتلا به اوتیسم و کودکان سالم در رعایت اصول کمیت، ارتباط و حالت تفاوت معناداری وجود دارد. عدم رعایت اصول گرایس موجب میشود گفتار کودکان مبتلا به اوتیسم بیمعنی و بیارتباط به موقعیت و بافت زبانی به نظر برسد و نشانگر این نکته است که عملکرد این کودکان در راستای نظریه ذهن نیست.
Autism is a complex neuro-developmental disorder thatone of its main characteristics is deficits in speech and language. In the present studywhich is a descriptive-analytic and cross-sectional one,by recording the everyday speech of children, the degree of obeying Gricean maxims in the speech production of 20 boys with autism(6-11 years old)from Kerman rehabilitation centerswere compared with that of 20 typically developing boys(6-11 years old)from elementary and guidance schools of Kerman. The results were analyzed by using Fisher Exact Test in SPSS software, version 19. The results showed that there were significant differences in obeying maxims of quality, relation and manner between the two groups. In this way, the speech of children with autism seems meaningless and irrelevant to the situation and linguistic context. The reason thatchildren with autism have problem in obeying Grice’s maxims can be that these children have problem with theory of mind.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش توصيفي- تحليلي حاضر که از نوع مقطعي است ، با ضبط گفتار روزمره کودکان، ميزان پايبندي به اصول گرايس در گفتار ٢٠ کودک پسر شش تا يازده ساله مبتلا به اوتيسم در مراکز توانبخشي کرمان با ٢٠ کودک پسر سالم شش تا يازده ساله از مدارس ابتدايي و راهنمايي شهر کرمان مقايسه ميشود.
نتايج نشان ميدهد که بين کودکان مبتلا به اوتيسم و کودکان سالم در رعايت اصول کميت ، ارتباط و حالت تفاوت معناداري وجود دارد.
عدم رعايت اصول گرايس موجب ميشود گفتار کودکان مبتلا به اوتيسم بيمعني و بيارتباط به موقعيت و بافت زباني به نظر برسد و نشانگر اين نکته است که عملکرد 3 اين کودکان در راستاي نظريه ذهن نيست .
لويس ٢ و همکاران (٢٠٠٧) با استفاده از آزمون هوش غيرکلامي و آزمون ارزيابي باليني ويژگي- هاي بنيادي زبان، تواناييهاي زباني کودکان مبتلا به اوتيسم را با کودکان سالم همسن آنها مقايسه کردند و نشان دادند که تفاوت زيادي بين اين دو گروه وجود دارد.
در پژوهش حاضر ويژگيهاي زباني گفتار ٢٠ کودک پسر مبتلا به اوتيسم در زبان فارسي بررسي و با گفتار ٢٠ کودک پسر سالم مقايسه شد تا معلوم شود که اين کودکان در مکالماتشان تا چه اندازه به رعايت اصول گرايس پايبند هستند.
يافته هاي پژوهش حاضر نشان داد کودکان مبتلا به اوتيسم هنگام مکالمه و برقراري ارتباط با ديگران از اصول گرايس پيروي نميکردند، در صورتي که در بيشتر موارد کودکان سالم همانند ساير افراد طبيعي در ارتباطات و مکالماتشان به اين اصول پايبند بودند.
“The Weak Coherence Account: Detail- Focused Cognitive Style in Autism Spectrum Disorders”.