چکیده:
آدریان ورس فولد، دانشآموخته رشته جامعهشناسی دین، فعال در حوزه هنر و رسانه و نویسندگی اجتماعی و فضای مجازی، با سابقه تدریس در دبیرستان و دانشگاه و نیز حضور در جایگاه خطابه و وعظ کلیساهای یونیتارین و انگلیکن است. در مسیر مطالعات دینی خود با بهائیت آشنا شد و ضمن مطالعه کتابهای آکادمیک مبلغان و منتقدان بهائی، در جلسات تبلیغی بهائیان نیز حضور یافت و بهصورت رودررو، با بهائیان و فرهنگ آنان آشنا شد. او پس از این آشنایی، معتقد است که رهبران اصلی و مبلغان بهائی صداقت رهبران برگزیده الهی و کارگزاران دینی را ندارند. بهائیت گرچه پوستهای از مسیحیت و مدرنیته و فرهنگ نوین غربی را بر تن خود کرده، ولی درواقع، آیینی بهشدت دگم و عقبمانده، با احکام غیرقابلتغییر قرن نوزدهمی، با مدیریت خودساختۀ متاثر از رهبری سازمانهای مارکسیستی موسوم به سانترالیسم است. ایشان ضمن نگاهی به پیشینه بابی و جنگافروزانه بهاءالله و هشدار درباره عملکرد مزورانه و غیرصادقانه عباسافندی و شوقی افندی، درباره فریبکاری بهائیان در جوامع مسیحی، به مردم هشدار میدهد که طبق تعالیم و احکام بهائی، بیتالعدل متشکل از اعضای صرفا بهائی، قصد تصاحب جایگاه قوای مقننه، مجریه و قضائیه حکومت واحد جهانی را در سر میپروراند که اندیشه بسیار خطرناکی است. ایشان با نگاهی به عملکرد رهبران بهائی در سانسور و کنترل آثار آکادمیک نویسندگان بهائی، حذف و طرد مخالفان، عدم توجه به تحری حقیقت، آزادی اندیشه، عدم تساوی حقوق زن و مرد و بیاعتنایی به اصل بهائی تطابق دین با علم و عقل، به آنها توصیه میکند با اقتباس از ادیان ابراهیمی، در قبال اندیشهها و برداشتهای متفاوت، از خود سعه صدر نشان دهند و نظرات مخالفان و منتقدان را پذیرا باشند؛ در غیراینصورت، به زندگی حاشیهای و زوال تدریجی دچار خواهند شد. از نظر او، جمعیت اندک و ناچیز بهائیان بریتانیا، با وجود تاریخ 120 ساله و تبلیغ غیرمتعارف آنان، نشانهای از این زیست و زوال تدریجی است.
ادریان ورس فولد، خریج فرع علم الاجتماع الدینی، ناشط فی مجال الفن ووسايل الاعلام
والتالیفات الاجتماعیه والسیبرانیه، کذلک عمل سابقا مدرسا فی الثانویات والجامعات،
وهو یحظی بحضور فی موقع الوعظ والخطابه فی کنیستی یونیتارین والانجلیکان. تعرف علی
البهايیه من خلال دراساته الدینیه وقام بدراسه الکتب الا کادیمیه لدعاه ومنتقدی البهايیه،
وحضر اجتماعات البهايیین الدعايیه و تعرف عن قرب علی البهايیین وثقافتهم. وهو بعد تعرفه
علیهم وجاء لوجه، یعتقد ان الزعماء الاصلیین للبهايیه ودعاتهم لایحظون بالصدق الذی یجب
توقعه من لدن الزعماء الربانیین المنتخبین ورجال الدین. والبهايیه وان کانت تغلف نفسها
بمظاهر المسیحیه والمدنیه والثقافه الغربیه الحدیثه، ولکنها فی واقع الامر تمثل، عقیده متصلبه
ومتخلفه جدا، وملتزمه بتشریعات القرن التاسع عشر التی لاتقبل التغییر، واداره ذاتیه متصنعه
ومتاثره بزعامه التنظیمات المارکسیه التی تعرف بالمرکزیه. ویلقی الکاتب نظره الی الماضی
البابی للبهايیه ونهج بهاءالله المثیر للحروب، وتحذیره من السلوکیات المخادعه وغیرالصادقه
لعباس افندی وشوقی افندی، وممارسات البهايیین المخادعه فی المجتمعات المسیحیه،
ویحذر الناس قايلا انه طبقا للتعالیم والتشریعات البهايیه، فان بیت العدل یتشکل من الاعضاء
البهايیین فقط، وهم یحلمون بالهیمنه علی مواقع السلطات التشریعیه، والتنفیذیه والقضايیه فی
الحکومه العالمیه الموحده وهو یمثل فکرا فی غایه الخطر. ومن خلال رویته لسلوک زعماء البهايیه
فی الرقابه والسیطره علی المولفات الا کادیمیه لکتاب البهايیه، وتصفیه وطرد المخالفین، وعدم
الاهتمام بتحری الحقیقه وحریه الفکر، وعدم المساوات فی حقوق الرجل والمراه، وعدم الاهتمام
باصل البهايیه فی مطابقه الدین للعلم والعقل، واوصاهم بالاقتباس من الادیان الابراهیمیه، فی
مواجهه الافکار والتلقیات المختلفه، وابداء سعه الصدر فی تقبل اراء المخالفین والمنتقدین؛
وفی غیرهذه الحاله، سوف یعیشون علی الهامش ویمضون نحو الزوال تدریجیا. وحسب رویته،
فان عدد النفوس القلیله للبهايیین فی بریطانیا، رغم مرور 120 عاما علی وجودهم هناک والدعایه
Adrian Worsfold, a graduate of Sociology of Religion, is active in the field of art and
media and social writing and virtual space, with a history of teaching in high school and
university, as well as being an orator and preacher in Unitarian and Anglican churches. In
the course of his religious studies, he got to know the Baha'is and while reading the academic
books of the Baha'i missionaries and critics, he also attended the Baha'i missionary
meetings and got to know the Baha'is and their culture face-to-face. After this acquaintance,
he believes that the main leaders and Baha'i missionaries do not have the honesty
expected from divinely chosen leaders and religious persons. Although Baha'i has a shell
of Christianity and modernity and modern western culture, in fact, it is a strongly dogmatic
and backward religion, with unchangeable rules of the 19th century, with self-made
management influenced by the leadership of Marxist organizations known as Centralism.
While looking at the background of Babi and war-mongering of Baha'u'llah, and warning
about the deceitful and dishonest actions of Abbas Effendi and Shoghi Effendi, about
the deception of Baha'is in Christian communities, he warns the people that according
to Baha'i teachings and rules, the House of Justice consists of members only Baha’i intends
to take over the position of the legislative, executive and judicial powers of the
global unified government, which is a very dangerous idea. Looking at the performance
of Baha'i leaders in the censorship and control of the academic works of Baha'i writers,
the elimination and rejection of opponents, the lack of attention to the suppression of the
truth, freedom of thought, the lack of equal rights of men and women, and the disregard
of the Baha'i principle of compatibility of religion with science and reason, he advises
them to show tolerance for different ideas and opinions by adapting Abrahamic religions
and accept the opinions of opponents and critics. Otherwise, they will suffer marginal life
and gradual deterioration. In his opinion, the small and insignificant population of British
Baha'is, despite their 120-year history and unconventional propaganda, is a sign of this
life and gradual decline.