چکیده:
از شاخصههای برجستة جهان معاصر، درک همگونیهای فرهنگی، در راستای دستیابی به زبانی مشترک، فراگیر، همدلانه و انسانی است؛ مطالعات تطبیقی نو، با دو گرایش «ادبیات تطبیقی» و «مطالعات فرهنگی»، نمودی از همین شاخصه و ویژگی است. خوانش سرودههای رابیندارانات تاگور، شاعر برجستة هندی و بیژن جلالی، شاعر شاخص و سپیدسرای ایرانی، گویای این نکته است که ایندو شاعر، برخوردار از چنان نگرشیاند که درک آن، زمینهساز نزدیکی هرچه افزونتر دو ملت ایران و هند خواهد گردید؛ که نوع نگاه و شیوة بیان ایندو، به روشنی گویای همانندی ایندو شاعر، در دو فرهنگ متفاوت است. سرودههای ایندو، سرودههایی طبیعتگرا و در عینحال معناگراست و نگاهی از گونة عرفان معاصر، بر ذهنیت این دو شاعر حاکم بوده است. نگارندگان پژوهش حاضر بر آن بودهاند که ضمن پایبندی به اصول استدلال استقرائی، نشان دهند که شنیدن صدای طبیعت از زبان تاگور و جلالی و لمس نبض هستی در سرودههای آنها، از تجربیّات و حسیّات مشترکی نشات میگیرد که ریشه در تعالیم عرفانی شرق و معرفت خاصّ حکمای این خطّه، از مولانا و حافظ گرفته تا بودا و لائوتسه ... دارد و نمایانگر گفتمان عرفانی شعر معاصر شرقیاند.
Understanding cultural similarities in order to achieve a common, empathetic and humane language is one of the prominent features of contemporary world. Comparative Studies, with two trends of Comparative Literature and Cultural Studies, is a manifestation of this characteristic. Reading the poems of Rabindranath Tagore, an outstanding Indian poet, and Bijan Jalali, a prominent Iranian free verse poet, indicates that their poetry is of such a quality that include the capacity for comparative studies and may pave the way for closer ties between the two nations of Iran and India. In other words, their points of view and their ways of expressing reveal the similarities of these two poets of different cultures. Their poetry is nature-oriented and at the same time conceptual, and a view of modern mysticism has dominated the minds of the poets. Thus, in the present study, while adhering to the principles of inductive reasoning (moving from part to whole), we have tried to show that hearing the voice of nature from Tagore and Jalali and touching the pulse of existence in their poems stem from common experiences and senses rooted in mystical teachings of the East and the special insight of the scholars of this region, from the Persian Rumi and Hafiz to Buddha and Laozi ... and all in all, it constitutes the theological atmosphere of modern poetry.
خلاصه ماشینی:
بررسی تطبیقی گفتمان عرفانی شعر معاصر شرقی در اشعار رابیندارانات تاگور و بیژن جلالی مهدی رحیمی 1 استادیار ادبیات تطبیقی گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران ابوالقاسم رحیمی 2 گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران مسلم ذوالفقارخوانی 3 استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران احسان حضرتی 4 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران چکیده از شاخصههای برجستة جهان معاصر، درک همگونیهای فرهنگی، در راستای دستیابی به زبانی مشترک، فراگیر، همدلانه و انسانی است؛ مطالعات تطبیقی نو، با دو گرایش «ادبیات تطبیقی» و «مطالعات فرهنگی»، نمودی از همین شاخصه و ویژگی است.
اینگونه از مطالعات، بهویژه زمانی راهگشاتر خواهد بود که در پی شناخت همگونیهای فرهنگی ملل، در جهان معاصر و نه گذشتة سپری شده باشد؛ همازاینرو، نگارندگان برآناند که با پرداختن به اشعار دو شاعر برجستة ایرانی و هندی: بیژن جلالی و رابیندرانات تاگور، شعر ایندو را، با چشماندازِ شناخت مضامین مشترک مورد بررسی قرار دهند و از چند منظر: گرایش عاطفی- معنایی، هستیشناسی درونگرایانه- بودایی، بومزیستگراییِ معنایاب، ترجمهپذیری و مینیمالیسم شعری، به تحلیل محتوای عاطفی-فکری و ادبی سرودههای ایندو بپردازند.