چکیده:
نوع زندگی و فرهنگ و تفکر انسان در پیدایش شهر و شهرنشینی دخیل بوده است. انسان بر شهر و ساختار آن تأثیر داشته و شهر نیز بر انسان و رفتار و اندیشه وی تأثیر میگذارد. با استفاده از روش معناشناسی در این مقاله، حوزههای معنایی متفاوت واژگان «بلد، «مدینه» و قریه» بیان و این مسئله بررسی شده است که چرا خداوند از سه واژۀ متفاوت برای مفهوم شهر استفاده کرده است؟ یافتههای تحقیق بیانگر آن است که واژگان «بلد، «مدینه» و قریه» در قرآن در معانی متفاوتی به کار رفته و تابعی از متغیر فرهنگها و هنجارها و ناهنجاریهای انسانی و اجتماعی جامعه است. «بلد» واژهای عام است که بر سرزمین دلالت میکند، در «مدینه» فرهنگ شهرنشینی ملاک قرار دارد و تحت قوانین خاصی اداره میشود و «قریه» دارای آبادی ظاهری و مادّی است.
The type of human life, culture, and thought has been involved in the emergence of the city and urbanization. Humans influence the city and its structure, and the city, in turn, affects humans and their behavior and thoughts. In this article, using the method of semantics, the different semantic domains of the words "bald," "medina," and "qaryah" are explored, investigating why God has used three different words to convey the concept of a city. The research findings indicate that the words "bald," "medina," and "qaryah" in the Quran are employed with different meanings, serving as a reflection of cultural variables, urbanization, and human and social irregularities in society. "Bald" is a general term referring to land, in "medina," the culture of urban living is the criterion, governed by specific laws, and "qaryah" possesses a visible and material settlement.
خلاصه ماشینی:
با استفاده از روش معناشناسی در این مقاله، حوزههای معنایی متفاوت واژگان «بلد، «مدینه» و قریه» بیان و این مسئله بررسی شده است که چرا خداوند از سه واژۀ متفاوت برای مفهوم شهر استفاده کرده است؟ یافتههای تحقیق بیانگر آن است که واژگان «بلد، «مدینه» و قریه» در قرآن در معانی متفاوتی به کار رفته و تابعی از متغیر فرهنگها و هنجارها و ناهنجاریهای انسانی و اجتماعی جامعه است.
در این مقاله با روش توصیفیتحلیلی، به بررسی این مسئله پرداخته شده است که چرا خداوند از سه واژۀ متفاوت «بلد، «مدینه» و «قریه» برای مفهوم شهر استفاده کرده است؟ تفاوت این واژگان در چیست؟ این واژگان در قرآن چه کاربردهای متفاوتی دارد؟ آیا قرآن کریم تمایزات عرفی میان شهر و روستا را به رسمیت میشناسد؟ به بیان دیگر، در ادبیات قرآنی، شهر چه مؤلفه یا مؤلفههایی دارد که آن را از «بلد» و «قریه» متمایز میسازد و چه ملاکهایی باعث تمایز شهرنشینان در شهرها میگردد؟ برای این منظور در این مقاله، سه کلیدواژۀ «بلد»، «مدینه» و قریه» در قرآن کریم با استفاده از معنای لغوی و اصطلاحی آن و با توجه به معانى شهر بر اساس کاربرد و استعمال آن، مورد ژرفکاوی قرار گرفته است.
با توجه به آیات قرآن، سه واژۀ «بلد» و «مدینه» و قریه» برای مفهوم شهر و شهرنشینی به کار رفته است.