چکیده:
وابستگی بین کمیت و کیفیت فرزندان، از جمله مباحث اقتصاد خانواده است که میتواند برای تعیین بعد خانواده مهم باشد. یک متغیر مهم تصمیمگیری در مورد تعداد فرزندان، کیفیت خروجی آنان است. در برخی از الگوهای اقتصادی تحلیل باروری، زوجین به گونهای در تعیین تعداد فرزند تصمیمسازی میکنند که گویی توجهی به کیفیت فرزندانشان ندارند. انگار فرض بر این است که همه خانوادهها فرزند با کیفیت میخواهند و تعداد فرزند قیدی برای این هدف نیست. اما واقعیت این است که والدین بین داشتن مثلا دو فرزند با سطح پایینی از توانایی آموزشی یا داشتن یک فرزند با سطح بالایی از موفقیت تحصیلی بیتفاوت نیستند. رابطه بین کیفیت و کمیت فاکتور مهمی برای زوجینی است که در آستانه فرزنددار شدن هستند. این مساله از بعد سیاستگذاری عمومی نیز زمینه جمعیت و آموزش نقشی حیاتی دارد. وحید مهربانی، استاد اقتصاد دانشگاه تهران در تحقیقی به دنبال این سوال رفته است که آیا با افزایش تعداد فرزندان خانواده، کیفیت تحصیلی آنها کاهش مییابد یا خیر. نتایج نشان میدهد یک رابطه-U معکوس بین تعداد فرزندان و عملکرد تحصیلی آنان وجود دارد و کنترلهایی برای ترتیب تولد فرزندان نیز درنظر گرفته شده است. عملکرد تحصیلی با دو شاخص پیشرفت تحصیلی و عقب ماندگی تحصیلی سنجیده میشود که از تطبیق پایهی ثبت نامی دانشآموز و پایهی مورد انتظار بر اساس سن محاسبه میشود. نتایج نشان میدهد یک رابطه-U معکوس بین تعداد فرزندان و عملکرد تحصیلی آنان وجود دارد. در هر دو نمونه شهری و روستایی با افزایش تعداد فرزندان از یک به دو، عملکرد تحصیلی آنان بصورت معنی داری بهبود مییابد ولی برای خانوادههای با سه فرزند و بیشتر اضافه شدن یک فرزند دیگر، عملکرد تحصیلی آنان را تضعیف میکند. مبتنی بر نتایج این مطالعه پیشنهاد میشود سیاستهای جمعیتی به گونهای طراحی شوند که بصورت ناهمگن بر انگیزههای باروری خانوادههای با تعداد فرزندان مختلف تاثیر بگذارند.