چکیده:
هر انسانی بالوجدان مییابد که نفس او دائماً در حال تغییر و تحول است. برخی مانند مشائیان، با بیرونی و منفصل دانستن این تغییرات، بر این باورند که نفس از اول خلقت تا آخر ثابت بوده، فقط عوارضی بر آن عارض شده، کیفیات آن تغییر پیدا میکند. ملاصدرا و پیروانش با درونی و متصل دانستن این تغییرات، حرکت جوهری نفس را پذیرفته، معتقدند که خودِ نفس از اول خلقت در حال تبدیل و تبدل است. معتقدان به حرکت جوهری برای اثبات حرکت درونی و متصل نفس، به دلایل عقلی متوسل شده و توجه خاصی به دلایل نقلی نداشتهاند. این در حالی است که برخی از آیات قرآن کریم، نهتنها شاهد بلکه دلیلی برای حرکت درونی و جوهری نفس به شمار میآیند. پژوهش حاضر بعد از بیان حرکت جوهری نفسانی، با ذکر برخی از این آیات، به تبیین و نحوه دلالت آنها بر حرکت درونی و جوهری نفس پرداخته و به این نتیجه رهنمون گشته است که ملکات نفسانی، اگر فضایل باشند، مانند علم، ایمان و...، سبب تکامل خودِ نفس میشوند و اگر رذایل باشند، مانند رجس، نفاق و...، عامل تنزل خودِ نفس میگردند.
Every man consciencely finds that his soul is constantly changing and evolving. Some people, like Aristotelianism (Peripatetic school) consider these changes to be external and separate (discontinuous movement) and believe that the soul from the beginning of creation to the end has remained constant and only accidents were added to it and its qualities change. Mulla Sadra (Arabic: ملا صدرا) and his followers have accepted the mental substantial motion by considering these changes to be internal and connected (by internalizing these changes) and believe that the soul itself is transforming from the beginning of creation. Those who believe in substantial motion have resorted to intellectual reasons to prove the inner movement and continuous of the soul and they have not paid special attention to narrative reasons. This is despite the fact that some verses of the Holy Quran are not only evidence, but also a reason for the inner and substantial movement of the soul. The present research, after stating the soulish substantial motion, by mentioning some of these verses, explained and how they indicate the inner and substantial motion of the soul, has led to the conclusion that if the long-term dispositions of the soul are conceptual (virtues), such as knowledge, faith and etc., can cause the self-evolution of the soul and if they are vices, such as filth (Arabic: رجس , abomination or pollution), hypocrisy, etc., can become the cause of the self-reduction of the soul.
خلاصه ماشینی:
پرداختن به حرکت جوهری نفس یا همان رشد و نمای متصل و درونی نفس، و یافتن شواهد و ادله قرآنی برای آن، از این جهت مهم و ضروری است که مسائل مهمی مانند رابطه نفس و بدن، رابطه نفس و قوا، حادث بودن نفس و ابدیت آن، رابطه علم و عمل با نفس، اختلاف نوعیِ انسانها بهحسب باطن، اثبات استمرار فیض و خلق مدام، تجسم اعمال، خلود کفار در عذاب و...
احتمال دوم: حرکت جوهری نفس مطابق این احتمال، خودِ نفس، حرکت و رشد و نمای درونی دارد؛ یعنی نفس انسان در ابتدای پیدایش، نباتی و مادی است، سپس به مرحله حیوانی و مثالی ترقی کرده، نهایتاً برخی از نفوس به مرحله انسانی و عقلی میرسند: «فللنفس الإنسانیّة نشآت، بعضها سابقة وبعضها لاحقة، فالنشآت السابقة علی الإنسانیّة کالحیوانیّة والنباتیّة والجمادیّة والطبیعة العنصریّة والنشآت اللاحقة کالعقل» (صدرالدین شیرازی، 1423: 8/330).
ـ بر اساس رشد و نمو متصل و درونی نفس، کسانی که سلامت انسانی خویش را ستمکارانه از بین میبرند و قلب الهی خود را با پلیدی گناه و طغیان بیمار میکنند، جانشان دچار رشد منفی شده، از جهت آلودگی افزایش مییابد و سرانجام کافر از دنیا میروند؛ زیرا در آیه ﴿وَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَی رِجْسِهِمْ﴾ (توبه/ 125)، سخن از تنزل وجودی خودِ انسان است، نه اینکه نفس انسان ثابت باشد و فقط رجس و پلیدی بر آن افزوده شود؛ چون تعبیر آیه ﴿فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا﴾ است نه «فَزَادَ رِجْسَهُمُ».