چکیده:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی موانع اجرایی قانون مالیات بر ارزش افزوده در ایران است.
پژوهش حاضر به لحاظ روش، توصیفی، به لحاظ اجرا، پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است.
تحقیق حاضر در حوزه استان قم پیاده شده وجامعه آماری این تحقیق مشتمل بر 95 نفر از
کارکنان امور مالیاتی که متصدیان اجرای قانون مالیات بر ارزشافزوده میباشند و تعداد 4000 نفر
از مودیان مالیاتی در نظر گرفته شده است، حجمنمونه مربوط به کارشناسان و کارکنان اداره
مالیاتی از طریق فرمول کوکران محاسبه که مشتمل بر 50 نفر میباشند و حجمنمونه مودیان
مالیاتی مشتمل بر 61 نفر که روش محاسبه به صورت تصادفی در دسترس میباشد. برای جمع-
آوری دادهها از پرسشنامه با مقیاس پنج گزینهای لیکرت استفاده شده است که روایی محتوایی آن
از طریق بررسی توسط صاحبنظران و پایایی آن طبق روش آلفای کرونباخ (با میزان 0/75) مورد
تایید قرار گرفته است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی جهت جداول و نمودارها، از
آزمون کولموگروف اسمیرنوف جهت آزمون نرمالبودن توزیع دادهها، از آزمون رگرسیون و -
همبستگی، جهت آزمون فرضیهها و از آزمون فریدمن جهت اولویتبندی فرضیات با استفاده از نرم
افزار SPSS استفاده شده است. تحلیلها بیانگر این است که عدم اطلاعرسانی و فرهنگسازی فراگیر،
ضعف در نگهداری و نظارت بر صندوقهای مکانیزه فروش، نبود نیروی متخصص و خبره و مقاومت
برخی فعالان اقتصادی در برابر شفافیت اقتصادی به ترتیب اولویت به عنوان موانع اجرایی قانون
مالیاتبر ارزشافزوده موثر میباشند.
خلاصه ماشینی:
تحليل ها بيانگر اين است که عدم اطلاع رساني و فرهنگ سازي فراگير، ضعف در نگهداري و نظارت بر صندوق هاي مکانيزه فروش ، نبود نيروي متخصص و خبره و مقاومت برخي فعالان اقتصادي در برابر شفافيت اقتصادي به ترتيب اولويت به عنوان موانع اجرايي قانون ماليات بر ارزش افزوده مؤثر ميباشند.
همچنين مقدار معناداري ٠/٠٠٠ محاسبه شده است و اين مقدار از ٠/٠٥ کوچک تر است ، پس اين ضريب همبستگي هم در سطح ٠/٠٥ و هم در سطح ٠/٠١ معني دار است ، مي توان نتيجه گرفت که فرضيه صفر رد و فرضيه يک مبني بر عدم اطلاع رساني و فرهنگ سازي فراگير سازمان امور مالياتي باعث کاهش امکان اجراي موفقيت آميز قانون ماليات بر ارزش افزوده ميشود، پذيرفته مي شود.
به طور خلاصه نتيجه اي که از انجام اين تحليل رگرسيوني به دست آمده آن است که رابطه بين متغير کاهش امکان اجراي موفقيت آميز قانون ماليات بر ارزش افزوده به عنوان متغير وابسته و متغيرهاي عدم اطلاع رساني و فرهنگ سازي فراگير، نبود نيروي متخصص و خبره ، مقاومت برخي فعالان اقتصادي در برابر شفافيت اقتصادي و ضعف در نگهداري و نظارت بر صندوق هاي مکانيزه فروش به عنوان متغيرهاي مستقل را ميتوان به شکل مدل رياضي (٢)نشان داد: / (2) / که اين مدل معني دار است و نيز وجود هرکدام از ضرايب در مدل معني دار است .