چکیده:
تحقیق حاضر با عنوان «تبیین نوع رابطه هویت ملی و ابعاد آن با ابعاد شخصیت نئو در بین زنان معلم شهر کرمان» در بین زنان متأهل معلم شهر کرمان با جامعه آماری 5000 نفر صورت گرفته است. هدف از این پژوهش تبیین بعد هویت ملی بر ابعاد شخصیت است. حجم نمونه براساس روش خوشهای و بر طبق جدول مورگان 274 نفر برآورد گردید. یافتهها نشان میدهد هویت ملی با ابعاد شخصیت دارای رابطه معناداری هستند. برای سنجش رابطه از آزمون پیرسون استفاده شده و برای بررسی فرضیه اصلی با عنوان بررسی رابطه هویت ملی با ابعاد شخصیت از معادلات ساختاری استفاده شده است. برازش مدل در حد قابلقبول بوده است. نتایج نشان میدهد هویت ملی با توجه به ابعاد ارائهشده هالت و کیلر (اقتصادی، میراث، اعتقاد، فرهنگی، مذهبی) توان تبیین 63 درصد از ابعاد شخصیت را دارد. بر طبق یافتهها متغیر مکنون هویت ملی دارای 79 درصد تأثیر بر روی متغیر مکنون ابعاد شخصیت است. در مدل اندازهگیری نیز تمام ابعاد دارای رابطه معنادار قوی با جهت مثبت هستند.
The present research is entitled to examine the relationship between national identity variables and personality dimensions. It was conducted among married women teachers in Kerman City with a statistical population of 5000 people. This research aims to explain the dimension of national identity in personal dimensions. The sample size was estimated to be 274 people based on the Weir cluster method according to Morgan's table. The findings show that national identity has a significant relationship with personal dimensions. Pearson's test was used to measure the relationship, and structural equations were used to investigate the main hypothesis under the title of examining the relationship between national identity and personality dimensions. The fit of the model is acceptable. The results show that national identity can explain 63% of personal dimensions according to the dimensions presented by Halt and Claire (economic, heritage, belief, cultural, and religious). It has an effect coefficient of up to 79% on personality dimensions. In the measurement model, all dimensions have a strong significant relationship with a positive direction.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله از اکثر تحقيقات قبلي درمورد هويت ملي فاصله گرفته اسـت و مفـاهيم مليت را با تأکيد بيشتري بـر سـطح خـرد مـوردنظر دارد (کـورتيس و ميلـر، ٢٠٢١: ٢١٣؛ داکيت و سيبلي، ٢٠١٦: ١١٦؛ ساگيو و همکاران ، ٢٠١٢: ٣٥٢؛ زميگرد و همکاران ، ٢٠١٨: ٨) با توجه به اين رويکرد، يکي از ديدگاه هاي مهم در سطح خرد شخصيت ، نظريه پنج عاملي شخصيت است که در اواخر دهه هشتاد ميلادي، توسط مک کـري و کاسـتا ارائـه شـده است که آن پنج عامل عبارت اند از: روان رنجورخويي، برون گرايي، باز بودن بـه تجربـه ، توافق و وجداني بودن .
به عقيده استريفلر و مک نالي (١٩٩٨) اين نظريه ديدگاه جامع و فراگيري به شخصيت دارد و طبق آن ، صفات شخصـيت ، تمـايلات پايـه اي هسـتند کـه زمينه زيستي دارند (داوري و رضازاده ، ١٣٩٣: ١١٤) با توجه به اهميـت آمـوزش و نقـش محوري آن در پروراندن نسل ، سنجش رابطه همبستگي و به دنبال آن تأثيرات علي بـين هويت ملي و ابعاد شخصيت در بين معلمان ميتواند ابعاد جديـد در بـاب شخصـيت و ابعاد هويت ملي در سطح خرد و روان شناسي اجتماعي را نمايان کند.
حال ، اين سؤال مطرح مي شـود کـه معلمـان به عنوان عناصر انتقال دهنده مؤثر ارزش هاي ملي، با توجه رويکردهاي شخصيتي، در چه جايگاهي قرار دارند و اينکه ابعاد شخصيتي با هويـت ملـي (ابعـاد آن ) رابطـه اي دارد؟ حال اگر رابطه اي بين ابعاد شخصيتي و هويت ملي (ابعاد آن ) وجود دارد، اين رابطه در چه جهت و چه ميزان است ؟ اهداف پژوهش هدف از اين پژوهش بررسي و تبين رابطه مؤثر هويت ملي و ابعـاد شخصـيت در بـين معلمان مقطع متوسطه شهر کرمان بوده است .