چکیده:
طبیعت از ابتدا تا امروز همواره یکی از خاستگاه و سرچشمه های هنر بوده است. از همه بارزتر در هنر شعر، که نمونه ها و نشانه های آن را از قدیم ترین ایام تاکنون، در آثار و شاعرانة همه کشورهای جهان می توان دید.از شاعران معاصر آن که شعرش بوی طبیعت و مظاهرآن را می دهد، سعدی یوسف است.در دیوان سعدی کمتر سروده ای را می توان یافت که عنصری از طبیعت در آن بکار نرفته باشد.از این رو، با بررسی سروده های شاعر این نتیجه حاصل شد که وی در اشعار خود به مباحثی مانند وصف ابر و باران و رعد و برق در یک حیطه معنایی مشخص و وصف شب و روز و هلال ماه و ستاره و...پرداخته است تا همواره با استفاده از تحلیل محتوا و بررسی حوزه هایی معنایی این واژگان احساسات و عواطف خود و درد کشور خود رابه شکل نمادین بیان کند. بررسی نشان می دهد که رویکرد شاعراز ورود به حوزه های معنایی و استفاده از الفاظ در حوزه معنایی مشخص تلاشی برای تصحیح در استقراض دقیق تر احساسات و افکار خویش را به مخاطب هم عصر خود بیان کند.
منذ البدایه وحتی الیوم ، کانت الطبیعه دايما احد اصول ومصادر الفن. وهی اکثر وضوحا فی فن الشعر ، الذی یمکن رویه امثلته
وعلاماته منذ الایام الاولی وحتی الان ، فی اعمال وشعراء جمیع دول العالم ، وهو من الشعراء المعاصرین الذین یضفی شعرهم رايحه
الطبیعه و المظاهر سعدی یوسف ، فی دیوان السعدی یندر ان تجد قصیده لا تحتوی علی عنصر من الطبیعه ، لذلک من خلال فحص
قصايد الشاعر استنتج انه ناقش فی قصايده موضوعات مثل الوصف من الغیوم والمطر والرعد فی قصايده. لها معنی محدد المنطقه
ووصف اللیل والنهار والهلال والقمر والنجمه وغیرها... ، بحیث یمکنها دايما التعبیر عن مشاعرها وانفعالاتها والم وطنها. بطریقه رمزیه
باستخدام تحلیل المحتوی وفحص مناطق معنی هذه الکلمات. تظهر الدراسه ان نهج الشاعر فی دخول المجالات الدلالیه واستخدام
الکلمات فی مجال دلالی معین هو محاوله لتصحیح مشاعره وافکاره من خلال الاقتراض بشکل اکثر دقه للتعبیر عن جمهوره المعاصر.