چکیده:
سقوط بغداد توسط مغولان در سال 656 هجری قمری، بهعنوان یک سرفصل مهم در تاریخ اسلام است؛ به این دلیل که مغولان خلافت ۵۰۸ سالهی عباسی را با غارت و تسخیر بغداد به پایان رساندند؛ در نتیجه، مقام خلافت برای همیشه از بین رفت. در این مقاله به بررسی نقش خواجه نصیرالدین طوسی در سقوط خلافت عباسی میپردازیم. عدهای، خواجه را در این اتفاق مقصر و برخی دیگر، وی را بیتقصیر دانستهاند و این باور را دارند که قدرت او به اندازهای نبوده که باعث چنین تحولات عظیمی شود. گروهی هم متعصبانه قائل به این هستند که اگر خواجه در سقوط بغداد توسط مغولان نقش داشته، کار او علاوه بر اینکه خلاف مصالح اسلام و مسلمانان نبوده، به مصلحت هم بودهاست. ناهمگونی این نظرات، قضاوت دربارهی او و رفتار سیاسیاش را مبهم کردهاست. در این پژوهش در پی پاسخ به این دغدغه هستیم که: خواجه نصیرالدین طوسی از دیدگاه مخالفین از چه زمان در سقوط بغداد نقش داشتهاست؟ عدمتاثیرگذاری طوسی در سقوط خلافت عباسی از دیدگاه موافقین به چه صورت است؟ تاثیرگذاری طوسی بر هلاکوخان در چه زمینههایی بودهاست؟ فرض بر این است که نصیرالدین طوسی به طور نادرست، هم از سوی موافقان و هم از سوی مخالفانش مورد قضاوت قرار گرفته و به نظر نمیآید نقش پررنگی در سقوط بغداد داشته بودهاست. آنچه در این تحقیق حاصل میشود این است که خواجه نصیرالدین طوسی با غرض ورزی اهل تسنن و به دلیل شیعه بودن مورد اتهام قرار گرفتهاست. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی بر مبنای منابع کتابخانهای به بررسی اتهام مذکور درمورد نقش خواجه نصیرالدین طوسی خواهیم پرداخت.
fall of Baghdad by the Monglian in 656 AH is an important in Islam history. because the 508 years old Abbasid caliphate finished and caliphate for ever. In this essay we will consider therde of Khajeh Nasir al-Din Tusi in the fall of the Abbasid Caliphate. Some blame Khajeh in this happening and some others consider him unfault and they belive, his power is not as much as he cause to huge changes.and someothers, fanaticatly khajeh had an importent role of fall of baghdad by monglian his atc not only wasn't against of benefit's of moslems and islam, but also was helpful.because of the dissimila tion in opinions, there is ambiguous to judje about him and his political behavior.in this study we want to answer this qustion that from the opponent's poin of view khajeh have had role in baghdad fall.and onethe question is that from the supporter's view in what way khajeh had not the infulence in baghdad fall? In what regards Holaku khan was influenced by him?
It's assumed that khajeh in corrctly have been judje from both sides, either supporters or opponents , and doesn't seem like that he have had the effective role in baghdad fall.what is achieved in this reaserch, lt's that khajeh nasir have been accused with intention of sunni and due to be shia.in this study we will examine mentioned charge about role of khajeh nassir by using descriptive method, based on library resources.
خلاصه ماشینی:
بررسی نقش خواجه نصیرالدین طوسی در سقوط خلافت عباسی میثم ابناوی 1 تاریخ دریافت: 6/12/1400 تاریخ پذیرش: 26/5/1401 چکیده سقوط بغداد توسط مغولان در سال 656 هجری قمری، بهعنوان یک سرفصل مهم در تاریخ اسلام است؛ به این دلیل که مغولان خلافت ۵۰۸ سالهی عباسی را با غارت و تسخیر بغداد به پایان رساندند؛ در نتیجه، مقام خلافت برای همیشه از بین رفت.
ارتباط خواجه نصیرالدین طوسی، دانشمند مشهور شیعی مذهب با هلاکوخان و مقام مهم وی در دستگاه مغولان، همچنین اتفاق وی با هجوم آنها به بغداد و مسلک خردگرایی خواجه و فعالیت وی در علوم وارداتی نظیر نجوم، منطق و طب که نزد اهل سنت مطرود و کفرآمیز بود، موضعی مجادلهانگیز درمورد او به وجود آورد؛ بهگونهای که مخالفان وی، خواجه را شخصیتی ضد دین و از براندازان خلافت عباسی و کشته شدن خلیفه دانستهاند (ابن تیمیه، بیتا: ۳/۴۴۵).
ایران حدود چهل سال به دست مغولان غیر مسلمان غارت شد و عدهی زیادی به خاک و خون کشیده شدند؛ ولی در تمام این مدت، دربار خلفای عباسی در دو طرف دجله در بغداد به عیش و نوش مشغول بود و از اینکه دشمن نافرمانی چون خوارزمشاهیان نابود شدهبود، خوشحال بودند و با آن همه سپاه، هیچ اقدامی برای دفاع از مردم بیدفاع نکردند (مرتضیپور، ۱۳۸۱).
برای تحقیق دربارهی نقش خواجه نصیرالدین طوسی در هجوم مغولان به بغداد باید منابع مهم مربوط به تاریخ تحولات آن دوره را با روش توصیفی بر مبنای منابع کتابخانهای مورد بررسی قرار داد.