خلاصه ماشینی:
"در آن ساحت درام دفاع مقدس که خالق آن زنان بوده اند،به جهت سلطهء مردسالاری از یک سو و تصور اینکه جنگ امری کاملا مردانه است و سرشار از خشونت،خون و قساوت است از سویی دیگر،و عدم امکان حضور مستقیم در جبهه و باور فرهنگ فقط زن ناموس است،هیچ نشانهای از زبان زنانه در این آثار نمیبینیم.
«دفاع مقدس»فقط دفاع از خاک و میهن نبوده است، بلکه دفاع از عقیده هم،همعرض آن مطرح بوده، که این عقیدهء متافیزیکی و ساحتی آسمانی دارد (به تصویر صفحه مراجعه شود) و متکی بر باور به اسلام است و ما از همین زاویه دید،گونهء دوم نقد را در جنبش فمینیسم در درام دفاع مقدس لحاظ میکنیم.
آیا در این گونهء درام،ما میتوانیم تجلی روح هوشیاری زنانه را ببینیم؟اساسا آیا چیزی به نام زبان زنانه وجود دارد؟آیا همانطور که در نقد زن نویسنده41این بحث مطرح است که اساسا بین نوشتار زنان و مردان تفاوت هست،به این دلیل ما نوعی زبان زنانه داریم؟آیا زنان در نتیجهء تفاوتهای زیستشناختی،تجربی یا فرهنگی،در نویسندگیهای با مردان متفاوتاند؟آیا به این دلیل که زنان اندامهای متفاوت،تجارب جسمی متفاوت و نمونههای رفتاری متفاوت دارند،این اختلافها موجب نوشتاری میشود که مهر جنسی را بر خود دارد؟از منظر فمینیسم سلطهء مردان بر فرهنگ ادبی بلامنازع بوده است.
درام دفاع مقدس از منظر نقد فمینیستی،با تکیه بر انگارهء اصلی این دفاع که انگارهای الهی است در ترجمان هوشیاری زنانه و نقش زن در دفاع مقدس بهعنوان مرکز ثقل آفرینش و زایش و پرورش کاستیهای اصلی دارد و تحت سلطهء فرهنگ مسلط مردسالاری است و زن را اساسا جنس دوم میشناسد."