چکیده:
تاریخ ادبیات ایران تألیف یان ریپکا و همکاران او است. این کتاب ضمن بررسی دورهای و سیر تاریخی، از سه دوره
کاملا مجزا تشکیل شده که شامل تاریخ ادبیات اوستایی و فارسی باستان، تاریخ ادبیات پارسی نو و تاریخ ادبیات
تاجیک است. برجستهسازی برخی مسائل فرهنگی و اجتماعی ازخلال جریانهای ادبی، از جمله مزایای این کتاب
است. این کتاب نیز همچون آثار دیگر خاورشناسان، از گرایشهای ایدئولوژیک و تأویلی دور نمانده است و مؤلفان
کتاب کوشیدهاند جریانهای تاریخ ادبی و فرهنگی شاعران و نویسندگان ایرانی را با اصول اعتقادی مارکسیسم و
سوسیالیسم منطبق سازند.
بیتوجهی به مسائل زیباییشناختی و عدم درک درست مسائل بلاغی، ازجمله خطاهای عمومی تاریخادبیاتنگاران
غربی است.
خلاصه ماشینی:
"اصل این کتاب به زبان چک به سرپرستی «یان ریپکا» و با همکاری سه تن از شرقشناسان تألیف شده است: اتاکارکلیما: بخش ادبیات اوستایی، پارسی باستان و پارسی میانه؛ یان ریپکا: تاریخ ادبیات پارسی نو تا سده 20؛ ایرژی بچکا: ادبیات تاجیک از سده 16 تا آغاز سده 20.
در بخش اول کتاب، بررسی ادبیات اوستایی، اتا کار کلیما، کتاب ارداویرافنامه را با کمدی الهی از نظر نزدیکی موضوع مقایسه میکند و مینویسد: «اما از نظر قالبهای شعری و حتی گستردگی دامنه مطالب که آن نابغه ایتالیایی به کمک آنها و با دیدی انتقادی، زندگی مردم قرون وسطا را برای معاصران خود و نسلهای پس از خویش تصویر کرده است، این دو اثر نمیتوانند با یکدیگر قابل مقایسه باشند.
این کتاب نیز همچون آثار دیگر خاورشناسان (بهخصوص خاورشناسان روسی) از گرایشهای ایدئولوژیک و تأویل و تفسیرها دور نمانده است، مخصوصا مؤلفان این کتاب که کوشیدهاند جریانهای تاریخ ادبی و مبانی فکری و فرهنگی شاعران و نویسندگان ایرانی را با اصول اعتقادی مارکسیسم و سوسیالیسم منطبق سازند؛ برای نمونه: مؤلف، نزاری قهستانی را شاعری با عقاید الحادی معرفی میکند که انگیزهاش از سرودن شعر، همانا یافتن قالبی برای بیان عقاید الحادیاش است (ص 381) و بهنقل از ا.
» (فتوحی، 1382: 89) برخی از این قضاوتها، بهدلیل ناآشنایی با روح زبان و ادبیات فارسی و عدم درک درست مفاهیم ادبی و زبانی است؛ چنان که خود ریپکا میگوید: «یک پژوهنده اروپایی هرگز نمیتواند ازلحاظ ظرافت درک و قدرت ایجاد محیطی معنوی، به پای یک نویسنده دانشمند ایرانی برسد."