چکیده:
در مسأله مناط نیاز به علت،تا قبل از صدر المتألهین شیرازی دو نظر وجود دارد:نظر متکلمین و نظر حکما.بنابر نظر اول، حدوث زمانی و بنابر نظر دوم،همان لا اقتضائیت نسبت به وجود و عدم یا تساوی نسبت با وجود و عدم که از آن به امکان تعبیر میشود مناط نیاز به علت است.حکما اصل علیت را نیز با استناد به همین امکان اثبات میکنند.میگویند: چون هر ماهیتی نسبتش با وجود و عدم مساوی است،در خروج از حد استوا و تلبس به وجود محتاج مرجح است که همان علت باشد.اما از نظر صدر الدین شیرازی-بنابر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت-مناط نیاز به علت در وجود ممکنات است نه در ماهیتشان.و این مناط عبارت است از تعلقیبودن وجود آنها.وی از این امر به امکان فقری تعبیر میکند.صدر المتألهین،البته در بسیاری از کتب خویش-در مسأله مورد بحث-از باب مماشات با قوم،از نظریهء امکان ماهوی در برابر حدوث زمانی دفاع مینماید.اما رأی اختصاصی او بنابر تصریح خودش در مواضعی دیگر از کتبش همان امکان فقری است که در مقاله بدان اشاره شده است:
خلاصه ماشینی:
اما از نظر صدر الدین شیرازی-بنابر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت-مناط نیاز به علت در وجود ممکنات است نه در ماهیتشان.
اما رأی اختصاصی او بنابر تصریح خودش در مواضعی دیگر از کتبش همان امکان فقری است که در مقاله بدان اشاره شده است: واژههای کلیدی: وجوب-امکان-امتناع-مادّه-جهت-حدوث-امکان ماهوی-امکان فقری وجوب ذاتی نمیتواند خاصیت ماهیتی از ماهیات باشد.
و بالاخره 3-نه واجب است و نه ممتنع و به عبارت دیگر برای آن شیء نه وجود ضرورت دارد و نه عدم که در آن صورت آن شیء را ممکن الوجود خوانند.
آری اینقدر میتوان گفت که واجب الوجود ذات و ماهیتی است که اگر عقل آن را تصور کند موجودیت را از حاق ذات آن ماهیت انتزاع میکند همانطوری که چون عدد چهار را تصور میکند جفت البته حدوث نشانهء احتیاج به علت هست اما مناط احتیاج به علت نیست.
مطابق نظریه این عده از فلاسفه اساس دو نظریه بالا در مقام بیان منشأ ضرورت و مکان و امتناع که هریک از این سه را خاصیت ماهیتی از ماهیات میدانستند غلط است زیرا چنانکه دیدیم وجود ذاتی نمیتواند خاصیت ماهیتی از ماهیات باشد بلکه اگر وجوب ذاتی داشته باشیم یعنی اگر واجب الوجود بالذاتی داشته باشیم که وجوب ذاتی خاصیت اوست او باید وجود محض و هویت صرف(بلا ماهیت)بوده باشد.
9ولی باید دانست که اصل امتناع مناط بودن امکان ذاتی ماهوی برای نیازمندی به علت برمبنای اصالت ماهیت و اعتباریت وجود است.
ثانیا بنابر عقیدهء پیشینیان ماهیت برحسب ذات ممکن است یعنی اقتضای وجود و عدم ندارد ولی با نظر به علت از مرحلهء امکان بیرون آمده واقعا موجود و موجب میشود.