خلاصه ماشینی:
"شاهرخ مسکوب و زنده یاد ابو الفضل قاضی و من سالها در سازمان برنامه،هم اطاق بودیم و بیشتر نگران آینده تا آیندهنگر،اما آن اطاق جای دنجی بود برای گفتوگو و شاهرخ هنگامی که با حوصله و دقت کتاب نمیخواند و چیزی نمینوشت،به اجمال از اندیشههایی که در سر میپخت،سخن میگفت و البته تا همه نوشتههای دستیاب را در باب اندیشهای که میخواست بپرورد،نمیخواند و از صافی ذهن نقاد نمیگذراند،دست به قلم نمیبرد.
این است که همه نوشتههایش سرشار از اندیشههای نو است و طراوت و تازگی دارد و افزون بر این به نثری زیبا نگاشته شده است و این دو خصیصه:نوآوری و زیبانویسی از امتیازات شاخص آثار اوست و میدانیم که در این میان شاهنامه جایی خاص دارد.
اما شاهنامه دوستی و شاهنامه پژوهی مسکوب از مقوله فضلپروری دانشگاه پسند نیست،بلکه عشق و رسالتی است که ذاتی اوست و با جان و خونش در آمیخته است."