خلاصه ماشینی:
"سینمای کوکتو در این سه فیلم از یکسو کاملا واقعی است چرا که زندگی و شعر شاعران یک پدیدهء واقعی است و از سوی دیگر فرا-واقعی است چرا که در تجربهء روزمرهء زندگی با پدیدههایی مثل نفس کشیدن دهانی نقاشی شده،دمیدن روح به یک مجسمه و رفت و برگشتهای مکرر میان پیکرهء واقعی و مجسمهء شاعر(در خون یک شاعر)یا رفت و برگشتهای زیاد میان دو دنیای زندگی و مرگ(اورفه)مواجه نیستیم.
سفر در سرزمین آینهها، رؤیاهایی که گاه با زندگی واقعی اشتباه میشود، حرکت سیال در زمان،محکوم شدن به زندگی، مواجهه با مرگ و تجربههایی که هیچگونه منطقی را در پشتسر خویش ندارد و از همه مهمتر ایجاد وحدت مضمونی میان آنها از کسی ارفه (به تصویر صفحه مراجعه شود) ژان کوکتو: کشف بزرگ من این است که سینماتوگراف، پناهگاه صنعتگری و هنرمندی است.
اما اورفه علیرغم این مشکلات و کمبودها،تا زمان خلق سرزمین بدون انسان میان مرگ و زندگی در فیلم مارین باد رنه و ربگریه در دوازده سال بعد،قابل ملاحظهترین و مستقلترین اثر سینمایی در سینمای فرانسه است که منحصربهفرد باقی میماند.
هنر او تا آن حد گسترده است که ستارگان سینمایی و حقههای فیلمبرداری را شامل میشود و این شمول نه به شکل و مفهوم نقاط مثبت در کارهای ارائه شده و عادی،بلکه به صورت عناصری احساسی در چشمانداز و دیدگاه او مطرح میشود:«این وظیفهء ما نیست که از مردمی که نمیدانند چه میخواهند اطاعت و فرمانبرداری کنیم،بلکه باید مردم را وادار کرد که از ما دنبالهروی کنند."