خلاصه ماشینی:
به کارگیری ارسال المثل خار غمش به پای کسی نیست گر خس است «در خانه گر کس است همین یک سخن بس است» در آن خرابه جای نمودند مثل گنج «آری که گنج راست به ویرانهها مآب» یعنی که پا فتادهام و مقصدم بعید «خرما به شاخ نخل بن و دست نارسا» از خون،رخ سیاه کنون سرخ میکنم «بالاتر از سیاه که گفته است نیست رنگ؟» نمونههایی از صنایع شعری استعارهء کنایی: خور با سر برهنه برآمد ز کوهسار با چشم اشکبار و به رخسار سندروس از خاوران سفیدهء عاشور شد پدید زد جامه چاک،دست افق با غم و فسوس *** از دیدهء ثوابت و سیاره خون چکید پشت سپهر گشت ز بار الم دو تا استخدام: از کف بریخت آب و به سر زد چو آب کف پر آب کرد دیدهء حسرت به سان طاس استعارهء تبعی: دلسوز او نبود کسی غیر تشنگی دلجوی او نبود کسی غیر تیر و پر ایهام: شد نافهء غزال ختن،چین گیسوش بر روی ران آن سر اهل خطا همی ایهام تناسب: آبی ز کف گرفت،به نزدیک لب رساند ناگه ز راه حیله،لعینی ستم شعار جناس تام و ایهام تضاد: اینک سر حسین تو آمد به شهر شام تابان چو آفتاب،کجا شام و آفتاب؟ نمونههیا تشبیه و گونههای آن در سراسر دیوان آمده است،به سبب پیدایی آنها،از یاد کرد نمونه از اینگونه و دیگر آرایههای بیانی و زیورهای بدیعی چشم فرومیپوشیم و دامن سخن از این پهنه فرامیچینیم.
2-نسخهء خطی متعلق به آقای محمد ذلیکانی تلاوکی این نسخه با جلدی از چرم،در قطع بیاضی و با خط شکسته نستعلیق،در سال 5621 قمری به خط ذو الفقار مشهور به آقا بزرگ تلاوکی نوشته شده است.