چکیده:
نخستین مقاله صفحات مبانی این شماره با عنوان «گفتگوی دو فلسفه از دو سوی یک خلیج ۹۵ ای » برگردان یکی از مقالات
مندرج در کتاب «گی کون است. که توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشرشده است. مقاله که توسط مایکل زیمرمرن یکی از شارحان
معروف اندیشههای فرد ۲۰و تفکرات سنتی اسیایی ابه رشته تحریر درامده, کوشیده است شباهتهای بین اندیشة هایدگر و ستتهای
آسیایی به ویژه بودیسم مهایانه رآمورد توجه قرار دهد زیمرمن توضیح می دهد که دلیل گرایش نتوین به اندیشه هایدگر و بودیسم, آن
است که هر دو انتفادی بوده و ادعای ارانه الترنایو برای اومایسم و دوتالیسی سلتی هستند؛ دو تفکری که ادعا می شود تقدیر سقوط
اسان امروزین رادر بحران زیست محیطی رو به تراید. رم ژدهاست.
مقاله از نسبت. #نیستی» با «وارستگی» و از #بگذار باش -بودن» که زمینهساز غلبه بر انسانمداری و دوگانی و نهایتهمدردی با
موجودات و محیط زیست می گردد سخن می گوید. مترججم مقاله خر کجا که لازم بوده رابه هت تسهیل در افراک معانی
مورد نظر تویسنده. ارائه کرده است.
بت عقل و وحی, از دیرباز مورد توجنه اندیشمندان و متالهان بوده و هرایک کوشیده اند دراین باب سخلی نازه بگویند. عمد:
مشاجرات در این زمینه, حول تقدم با تخر عقل یاوحی بوده است و نیز اینکه آیا امکان فهم عقلانی از وحی وجوه دارد یا خیر. روشن
است که دریک سوی ابن پیوستاره کسانی قرار دارند که وحی رایر صدر می نشانند و امکان تفسیر عقلتی از آن راهنتفی می دانند و در
سوی دیگر کسانی هستند که پیام هی راقابل تعبیرو تفسیر عقلانی تلقی می کنند. مقاله «تسیت امر عقلانی و امر وحیانی در ادیان
بهودیت و میحیت» می کوشد پحشم اندازی تازه رادر این زمینه بگشاید.
خلاصه ماشینی:
ظر هایدگر متقدم درباره نیستی خواننده ممکن است در برابر این پرسش قرارگیرد که آیا احتمال دارد که اندیشه«نیستی»ازاهمیت فلسفی برخوردار باشد.
به دنبال کانت،هایدگر سؤالاتزیر را مطرح کرد:چطور ممکن است انسانها،موجودات یا هستندگان را به صورت موجوداتیا هستندگان درک کنند؟برای پاسخ به اینسؤال،او بین درک انسان از اشیاء و درکی که مابه حیوانات نسبت میدهیم تمایز قائل هستند درغیر این صورت نمیتوانستند لانه بسازند و یابه بچههای خود غذا دهند.
هایدگر با بهرهگیریاز مطالعاتش درباره اکهارت و سایر عرفانگرایانو نیز کانت،در عوض خاطر نشان میساخت کهبشر شی نیست بلکه نوع خاصی از نیستی است:نوعی انفتاح25زبانی زمانمند،نوعی گشودگیو غیبت که اشیاء میتوانند خود را در آن متجلیسازند و در نتیجه«باشند».
این اندیشه هایدگر که انسانها تنها هنگامی ازنهایت آزادی برخوردارند که«رخصت میدهندکه هستندگان باشند»،شعار برخی بومگرایانرادیکال48قرار گرفته است که به تلقی از طبیعتصرفا به عنوان ابزاری برای اهداف بشریاعتراض میکنند.
درحالیکه هایدگر متقدم گاه اینگونه صحبتمیکرد که گویی گرایشهای عینیتساز53مدرنیته54زاییده گرایش ذاتی بشریت به پنهانکردن حقایق عمیقتر است بعدا به این نتیجهدست یافت که عینیتسازی55دیدگاه علمیناشی از تصمیم یا ضعف بشری نیست بلکهبخشی از انکشاف تکنولوژیکی هستندگاناست،انکشافی که خود یکی از ابعاد سرنوشتهستی به شمار میآید.
نقطه عطف و معروف درتفکر هایدگر هنگامی رخ داد که او به این نتیجهرسید که دیگر نمیتواند هستی را برحسب درکبشری بفهمد بلکه در عوض باید درک بشری رابه عنوان جنبهای از خود هستی در نظر بگیر.
(این همانی هستی و نیستی از نظر هایدگر همانا singierE است).
توضیح مترجم:مراد هایدگر از این چارگانی،به کار بردنتعابیری است که او برای خلق زبانی متفاوت از زبانمابعد الطبیعی،از آنها بهره میجوید.