چکیده:
نیروی کنجکاوی در انسان از اهم خصیصههای اوست،بر این اساس میخواهد بفهمد و لذا چراگوست و نه چون حیوان چراگر.نخستین مرحله از کنجکاوی هر انسان در خود و عالم خارج از خود،کشف رابطه علی و چگونگی ربط حوادث و فعل و انفعالات در عالم وجود است.در توجه به این امر عدهای آنقدر علیت را واضح و اولی دیدند که به بداهت آن حکم نمودن و اگر دلایلی هم ارائه نمودند بیشتر جنبه تنبیهی داشته است،اما گروهی دیگر به گمان منافات علیت با توحید افعالی یا جبر یا عدم قطعیت در فیزیک کوانتومی به مخالفت با آن برخاستند و مطالبی در اثبات نظریه خود ارائه کردند که دقت در مطالب آنها مشخص میکند که درواقع دلیلی بر رد علیت نداشته،بلکه در تغایر و منافات علیت با امور دیگر قدرت جمعبندی نداشتهاند.
خلاصه ماشینی:
"در توجه به این امر عدهای آنقدر علیت را واضح و اولی دیدند که به بداهت آن حکم نمودن و اگر دلایلی هم ارائه نمودند بیشتر جنبه تنبیهی داشته است،اما گروهی دیگر به گمان منافات علیت با توحید افعالی یا جبر یا عدم قطعیت در فیزیک کوانتومی به مخالفت با آن برخاستند و مطالبی در اثبات نظریه خود ارائه کردند که دقت در مطالب آنها مشخص میکند که درواقع دلیلی بر رد علیت نداشته،بلکه در تغایر و منافات علیت با امور دیگر قدرت جمعبندی نداشتهاند.
مرحوم استاد شهید مطهری برای روشن شدن این امر و تفاوت آن با تعریف علیت در اصطلاح علمی آن میفرمایند: این تعریف(علیت در فلسفه به معنایی که گذشت)غیر از تعریفی است که در علوم طبیعی در مورد علت و معلول میکنند،که میگویند هرگاه بین دو پدیده تقارن میبینیم و یکی را پس از دیگری میبینیم اولی را علت و دومی را معلول مینامیم، اگر تجربه ثابت کرد که اینها دو شیء هستند که با وجود یکی،دیگری پشت سرش پیدا میشود،اولی را علت و دومی را معلول مینامیم،این درواقع یک اصطلاح است که با اصطلاح فلاسفه متفاوت است.
37 نقد و پاسخ ابتدا میتوان این سؤال را مطرح کرد که اگر پذیرش اختیار و بطلان جبر بدیهی است پذیرش علیت هم امری بدیهی است، همانگونه که قبلا گفته شد،صدفه و پیدایش معلول بدون علت را هیچ عقل سالمی نمیپذیرد،پس چرا در مقام جمع بین علیت و بحث اراده و طلب،به رد علیت یا نفی آن در وجود انسان بپردازیم؟اگر در جمعبندی آنها به مشکلی برخوریم نباید به نفی امر بدیهی نظر داد."