چکیده:
در دهههای گذشته،تأکید بر روششناسی کیفی،جایگزین تفوق و برتری روششناسی کمی شده است.یکی از مهمترین استراتژیهای پژوهش کیفی، نظریهپردازی دادهبنیاد است.در این مقاله پس از مروری خلاصه برجایگاه این استراتژی در پرتو پژوهشکیفی،چگونگی ظهور و تطور این استراتژی پژوهشی،و نیز معنا و تعاریف آن بررسی میشود.در مرحلهء بعد،فرآیند اجرای نظریهپردازی دادهبنیاد براساس معروفترین رهیافت موجود،رهیافت نظاممند استراوس و کوربین ارائه میشود.در این بخش مواردی همچون فرآیندیبودن این نظریه،انجام نمونهبردارینظری،یادنوشتنگاری،کدگذاری دادهها(اعم از کدگذاری باز،کدگذاریمحوری و کدگذاریانتخابی)،خلق و ارائه نظریه توضیح داده میشود و در نهایت،اعتبارسنجی نظریه و ارزیابی نظریهپردازی دادهبنیاد بحث و بررسی میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"دایرةالمعارف و یکی پدیا نیز این معنا را تأیید میکند:«عنوان آن،تولید نظریه از داده را برجسته کرده،مورد تأکید قرار میدهد» (Wikipedia,Grouned Theory,2006) بنابراین áágrounded theoryáá روشی است که براساس و پایهءدادهها به تولید نظریه میپردازد.
امروزه در خلال این مجادلات و نیز تغییرات مهمی که در علوماجتماعی در چند دههءگذشته پدید آمده است،سه رهیافت مسلط در نظریهپردازیدادهبنیاد،قابل تمیز است: «رهیافت نظاممند»81که با اثر استراوس و کوربین (Strauss Corbin,1998) شناخته میشود؛«رهیافت ظاهرشونده»91که مربوط بهاثر گلیسر (Glaser,1992) است؛و «رهیافت ساختگرایانه»02که توسط چارمز (Charmaz,1990,2000) حمایت میشود (Creswell,2005 p.
از آنجا که این نظریه،در دادهها«بنیان»دارد،نسبت به نظریهای که از مجموعه نظریههای موجود اقتباسشده و تطبیق داده میشود،تبیین بهتری ارائه میدهد؛زیرا با موقعیت تناسب دارد،در عمل واقعا کارآمد است،افراد موجود در یک محیط را در نظرگرفته و احساسات آنها را درک میکند و ممکن است همهء پیچیدگیهایی را که واقعا در فرآیند یافت میشود، نشان دهد (Creswell,2005,p.
)،نمونهبردارینظری را اینگونه تعریف میکنند: «نمونهبردارینظری،فرآیند جمعآوری داده برای تولید نظریه است که بدان وسیله تحلیلگر،بهطور همزمان دادههایش را جمعآوری،کدگذاری و تحلیل کرده و تصمیم میگیرد بهمنظور بهبود نظریه خود تا هنگام ظهور آن،در آینده چه دادههایی را جمعآوری و در کجا آنها را پیدا کند» (Glaser Strauss,1967,p.
یک مطالعه نظریهپردازیدادهبنیاد که از این رهیافت استفاده میکند،ممکن است با فرضیههایی84(که استراوس و کوربین،8991،«قضایا»94نامیدهاند)،پایان یابد که این فرضیهها روابط بین مقولهها را در الگوی کدگذاری محوری روشن میکنند05 (Creswell,2005,p.
گرچه ممکن است شناسایی نظریه دادهبنیاد در هنگامیکه نویسنده آن را به عوان الگوی کدگذاری بصری یا مجموعهای از قضایا ارائه میدهد،ساده باشد،بحثی که به شکل یک داستان نوشته میشود (Strauss Corbin,1998) ،ممکن است برای خواننده کمتر واضح باشد."