چکیده:
شیخ اشراق به عنوان یک حکیم هستیشناس، هستی را ذومراتب میبیند و براساس همین
رتبهبندی توصیفات متنوعی نیز ارائه میکند. این توصیفها هم از لحاظ طولی
متنوعاند و هم از لحاظ عرضی. بدین معنا که مثلا توصیفات کشفی شهودی او اگرچه در
عرض توصیفات تحلیلی منطقی او قرار میگیرند اما خود دارای یک نظام طولی و مترتب
برهم اند. بر این دو مورد توصیفات تجربی حسی و توصیفات تاریخی اسطورهای را نیز
باید افزود تا مجموعا به چهار ضلعی انواع توصیفات او بتوان رسید. از طرف دیگر اگر
چه قدما توصیف را متعلق به «مطلب هل» و تعریف را متعلق به «مطلب ما» میدانستند و
آن دو را کاملا جدا از هم مطرح میکردند اما در تفکر شیخ اشراق بین مقام تعریف و
مقام توصیف اختلاف چندانی وجود ندارد. اولا به دلیل آنکه موضعگیری او در بحث تعریف
با رویکرد منطق دانان مشائی متفاوت است و ثانیا به جهت آنکه توصیفهای شیخ اشراق
نیز ویژگی خاص خود را دارند به گونهای که نمیتوان آنها را در تقسیمبندیهای رایج
جای داد .
خلاصه ماشینی:
"شیخ اشراق نهتنها گزارشهای متعددی از توصیفات شهودی خود و دیگران ارائه میکند بلکه نحوة سلوک و رسیدن به این مقام را نیز توصیف کرده و در رسالة اعتقاد الحکماء دربارة لزوم توجه به ریاضت میگوید: «اهل ریاضت وقتی علومی برایشان حاصل میشود، در معلوماتی که از خداوند و فرشتگان به آنها رسیده دقیق میاندیشند و با کاستن از غذا بر نیروهای خود تسلط مییابند و در نتیجه اندیشه آنان با قلب و زبانشان هماهنگ خواهد بود… و اموری شگفت را می بینند و از انوار روحانی بهره میگیرند و این حالت به صورت ملکه و صفتی استوار در آنان میگردد و به حالت سکینه میرسند و در نتیجه به امور و مسائل غیبی دست مییابند و نفس با امور غیبی اتصال روحانی مییابد» (همان، 2/271).
البته همة این ویژگیها به توصیفات آگاهانة او مربوط میشود نه توصیفات غیرآگاهانة او؛ بدین معنا که در مقام شکار و گردآوری توصیفات شیخ اشراق دو دستهاند یک دسته توصیفات آگاهانة اوست که وی با توجه به ضرورتهای اجتماعی، میزان علائق مخاطبان و براساس خواستههای فردی دست به انتخاب و گزینش آنها میزند و یک دسته از توصیفات او توصیفاتی است که بدون خواست و انتخاب او بر او وارد شدهاند و این شامل توصیفات شهودی و تجربیات شخصی اوست که به برخی از آنها خودش تصریح کرده و اشاره میکند که در دریافت آنها اراده و اختیاری نداشته است."