چکیده:
از آن جا که در دهههای اخیر برخی کشورهای اروپایی محدودیتهایی برای پوشش زنان مسلمان وضع نمودهاند، لذا تبیین حقوق اقلیتها در حقوق بینالملل ضروری میباشد. در این مقاله به جایگاه حقوق اقلیتها در حقوق بین الملل و محدویتهایی که بر سر راه حفظ و حمایت از حقوق اقلیت های دینی وجود دارد پرداخته شده و در پرتو اصل «عدم تبعیض» و «برابری» افراد، ماده 27 میثاق حقوق مدنی و سیاسی و آموزه «حاشیه ارزیابی» به بررسی و نقد ممنوعیت حجاب از منظر حقوق بین الملل اقلیتها می پردازد. در نهایت برآیند مقاله این است که ممنوع دانستن حجاب نقض حقوق بشری افراد و آزادی دینی آنان است و بیشتر ناشی از فشارهای سیاسی و اجتماعی میباشد.
Since in the recent decades some European countries made restrictions for Muslim women wearing hijab، it is necessary to explain minority rights in the international law. Thus، this paper deals with the status of minority rights in the international law and the existing barriers for religious minorities to maintain their rights. And in the light of the principle of “non-prohibition” and “equality” of individuals، article 27 of the International Covenant on Civil and Political Rights، and “doctrine of margin of evaluation” the paper critically evaluates the prohibition of hijab in the view of international minority rights law. Finally، the paper concludes that prohibition of hijab is a breach of individuals’ human rights and their religious freedom، which is because of social and political pressures.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله به جایگاه حقوق اقلیتها در حقوق بین الملل و محدویتهایی که بر سر راه حفظ و حمایت از حقوق اقلیت های دینی وجود دارد پرداخته شده و در پرتو اصل «عدم تبعیض» و «برابری» افراد، ماده 27 میثاق حقوق مدنی و سیاسی و آموزه «حاشیه ارزیابی» به بررسی و نقد ممنوعیت حجاب از منظر حقوق بین الملل اقلیتها می پردازد.
به نظر برخی دیگر از حقوقدانان اصول مندرج در این ماده به دلیل تصویب در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به صورت یک اصل کلی حقوق بینالملل درباره اقلیتها تبدیل شده است (ر.
برخی از حقوق شناسایی شده در این اعلامیه برای اقلیتها به شرح ذیل میباشد: - «اشخاص متعلق به اقلیتهای نژادی، قومی و دینی حق دارند، به طور خصوصی یا عمومی، آزادانه و بدون مداخله یا اعمال هر نوع تبعیض، از فرهنگ خاص خود بهرهمند باشند، به دین خود معترف بوده و به آن عمل نمایند و از زبان خاص خود استفاده نمایند» (بند1، ماده 2).
به راستی آیا پوشش اسلامی برخی از دختران مسلمان در مدارس عمومی ترکیه، آلمان، فرانسه، بلژیک به آن درجه از اهمیت سیاسی رسیده بود که تهدید کننده نظم عمومی و نقض آزادی دیگر افراد در این جوامع باشد؟ آیا این اهمیت تا آنجا افزایش یافته که دولت به محدویتهای ابراز مذهب بپردازد؟ این موضوع با توجه به حساسیتی که دارد، توسط چه مقامی باید حل گردد؟ سیاست گذاران، مقامات دولتی محلی، مدیران مدارس، دولت مرکزی یا دادگاهها؟ هر کدام از این موارد میتواند در جای خود گزینه مناسبی باشند، به نظر میآید که «حاشیه ارزیابی» پاسخ این سؤالات است که در ادامه بیان میشود."