چکیده:
این مقاله می کوشد پیشنهادها و طرح های دو حزب عمده ایالات متحده (دموکرات و جمهوری خواه) در مورد تأمین اجتماعی – که در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 مطرح شده بود – و نقدهای طرفین بر طرح ها و دیدگاه های یکدیگر، را بررسی کند.این نوشتار ضمن تشریح ماهیت و دامنه مسأله و ترسیم چهارچوب مشخص برای ارزیابی پیشنهادهای اصلاحی مآلا به ارزیابی طرح های جورج بوش و ال گور می پردازد. از نظر این گزارش ، بهترین امتیاز حزب دموکرات، «تأکیدهای شدید بر کاهش دیون» و بهترین امتیاز حزب جمهوری خواه، «تأکیدهای شدید بر ایجاد اندوخته های قبلی برای مستمری های آینده» عنوان شده است.نقاط ضعف پیشنهادهای حزب دموکرات نیز عبارتند از: «اتکای زیاده از حد بر مازادهای بودجه تأمین اجتماعی، فقدان هرگونه پیشنهاد برای کاستن از مستمری ها یا برای افزایش درآمدها از جهت تأمین کسر بودجه صندوق امانی تأمین اجتماعی، تعیین هدف های مالی و اقتصادی نامناسب، به قصد پرداخت بدهی های صندوق تأمین اجتماعی در آینده و ایجاد حساب های پس انداز جدید برای بازنشستگی بدون کاستن از تعهدات بدون پشتوانه نظام جاری».از سوی دیگر، نقاط ضعف پیشنهادهای حزب جمهوری خواه، موارد زیر عنوان شده است: «اتکای زیاده از حد به بازده سرمایه گذاری هایی که در حساب های جدید بازنشستگی شخصی به عمل خواهد آمد، فقدان هرگونه پیشنهاد برای کاستن از مستمری ها یا افزایش درآمدها برای تأمین کسر بودجه صندوق امانی تأمین اجتماعی، فقدان هرگونه هدف کلی روشن و مشخص، در نظر نگرفتن هزینه های انتقالی ناشی از ایجاد حساب های جدید بازنشستگی شخص با استفاده از بخشی از حق بیمه های کنونی ».
خلاصه ماشینی:
"با آنکه یقین د اریم سرنوشت کنونی و آیندهء نظام تأمین اجتماعی از زوایای مختلف مورد جروبحثهایی پردامنه قرار خواهد گرفت و عملا به صورت مهمترین موضوع برخوردها و رقابتهای انتخاباتی درخواهد آمد،چندان مطمئن نیستیم که نامزدهای رقیب با صراحت و روشنی کامل به انتخابهای بسیار دشوار و پیچیدهای که در زمینهء تأمین کسر بودجهء فزاینده در نظامهای تأمین اجتماعی و مراقبتهای درمانی مطرح است،تن دهند و تداوم موزون و منطقی این برنامهء پر اهمیت ملی را به نحوی تضمین کنند که هم با انتظارات قانونی و اجتماعی بازنشستگان و سالمندان کنونی جامعه سازگار باشد و هم با توقعات اقتصادی و منصفانه نسلی که در دهههای آینده به مرز بازنشستگی خواهد رسید.
در نظتم تأمین اجتماعی کنونی بازده پولی که کارکنان شاغل در تمام مدت عمر فعال خود به عنوان حق بیمه میپردازند حداکثر چیزی در حد 1%است و اگر در سال 5302،مقرر شود که به دلیل ورشکستگی صندوق بازنشستگی،یا به دلیل ایجاد موازنه بین دریافتی و پرداختی صندوق، مبلغی از مستمریها کاسته شود،بازده کسور بیمهء تمام کارکنان بازنشسته شده در 5302،به اندازهء 1%کاهش خواهد یافت.
موازنهء اکچوئری فرض را بر این قرار میدهد که مازادهای منابع مالی انباشته شده در سالهای گذشته را باید نوعی پسانداز واقعی به حساب آورد؛پساندازی که به نظام تأمین اجتماعی امکان خواهد داد تا در سالهای آینده کسر بودجههای خود را از محل آنها جبران کند."