خلاصه ماشینی:
"در این بحث نشان خواهم داد در حالی که اعتراضات جمعی تودههای شهری در گذشته و اتحادیههای کارگری،در بهبود شرایط زیستی مردم موفقیت چندانی نداشتند و با توجه به اینکه فعالیتهای جمعی ضعیف و کماثر بودند و اسلامگرایی اجتماعی و سازمانهای غیر دولتی فقط روی بخشی از مسائل متمرکز بودهاند.
36 عکسی از محمد علی غریقی (به تصویر صفحه مراجعه شود) با توجه به این فعالیتها،تا چه اندازه اسلامگرایی نوعی الگوی خاورمیانهای جنبش اجتماعی شهری را تشکیل میدهد؟تا چه اندازهای آنها در هماهنگ کردن فعالیتهای مردمی و محلهای موفقیت داشتهاند و یا کار جمعی ارائه کردند؟تا چه اندازهای اسلامگراها مردم را تشویق به مشارکت در امور خودشان کردهاند،یعنی اینکه از حقوق اجتماعیشان دفاع نمایند و آن را توسعه ببخشند؟ نظر من بر آن است که اگرچه اسلامگرایی با توجه به تنوع و گوناگونیاش ممکن است نوعی جنبش اجتماعی در نظر گرفته شود،ولی به هیچوجه بیانگر یک جنبش اجتماعی شهری نیست.
ضعیف شدن پوپولیزم اقتصادی رابطهء نزدیکی با فرایند جدید بازسازی اقتصادی داشت و از یکسو منجر به کاهش مشاغل بخش دولتی شد که هستهء اصلی اتحادیههای کارگری و صنفی را تشکیل میدادند و از دیگرسو به پراکندگی نیروهای کاری منجر شد که در بخشهای غیر رسمی بازار کار شهری به کار مشغول شدند،این نکته درست است که بوروکراسی دولتی(به عنوان یک قسمت از بخش عمومی)هنوز تأثیر خود را حفظ کرده است،اما کارمندان دولت،برخلاف کارگران بخش صنعتی و یا خدمات شدیدا سازماننیافته بودند."