چکیده:
امروزه گسترش بزهکاری در جامعه، به ویژه در بین نوجوانان، از حساسیت های ویژه ای برخوردار شده است. بازتاب چنین حساسیت هایی زمینه را برای پژوهش های علمی به منظور علت یابی و ارایه ی راهکارهای بهینه فراهم می سازد. تحقیق حاضر با آزمون تجربی نظریه ی فشار عمومی اگنیو (که درواقع نسخه تجدیدنظرشده ای از نظریه ی فشار است)، به دنبال تبیین عوامل اجتماعی مؤثر بر میزان بزهکاری نوجوانان می باشد. روش تحقیق پیمایشی بوده است و 400 دانش آموز سال سوم دبیرستان های شهر بابل در سال تحصیلی 1385 ـ 86 به طور خود اجرا به پرسش نامه پاسخ داده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که حذف محرک مثبت، وجود محرک منفی و حالات عاطفی منفی با متغیر وابسته (یعنی بزهکاری) رابطه مستقیم و معناداری داشته اند. همچنین رابطه مستقیم و معناداری بین متغیرهای عدم دستیابی به اهداف ارزشمند مثبت، وجود محرک منفی و حالات عاطفی منفی نوجوانان مشاهده شده است. درنتیجه، می توان گفت که یافته های به دست آمده در زمینه رابطه متغییرهای مستقل تحقیق با بزهکاری موافق با نظریه فشار عمومی اگنیو و مطالعات انجام شده پیشین است.
خلاصه ماشینی:
در نتیجه،میتوان گفت که یافتههای به دست آمده در زمینهء رابطهء متغیرهای مستقل تحقیق با بزهکاری موافق با نظریهء فشار عمومی اگنیو و مطالعات انجام شدهء پیشین است.
در بین نوجوانان سبب شده است تا تبیین بزهکاری و کشف عوامل مؤثر بر رفتار بزهکارانه در کانون توجه جامعهشناسان انحرافات قرار گیرد و به دنبال آن نیز آزمونهای تجربی متعددی در این راستا انجام شود.
نتایج دادهها تأییداتی را برای نظریهء فشار عمومی فراهم میکند،زیرا سنجههای فشار بحث شده در این مطالعه بهطور مثبت تأثیر قابل توجهای بر روی بزهکاری و استعمال مواد مخدر داشتهاند.
ضرایب تأثیر مدل تبیینکنندهء حالات عاطفی منفی (به تصویر صفحه مراجعه شود) تحلیل رگرسیونی چند متغیره مشتمل بر سه متغیر(حذف محرک مثبت،وجود محرک منفی و عدم دستیابی به اهداف ارزشمند مثبت)برای پیشبینی کردن حالات عاطفی منفی دانشآموزان مورد استفاده قرار گرفته است.
نتایج این جدول نشان میدهند که از بین متغیرهای وارد شده در مدل دو متغیر وجود محرک منفی در سطح معناداری 0/0 و متغیر عدم دستیابی به اهداف ارزشمند مثبت در سطح معناداری 0/10 با بزهکاری رابطه داشتهاند.
اثر مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مدل تحلیلی بر روی بزهکاری (به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول(11)نمایانگر آن است که مهمترین پیشبینیکنندههای تغییرات میزان بزهکاری دانشآموزان بهطور کلی به ترتیب وجود محرک منفی(0/273)،حالات عاطفی منفی(0/170)، حذف محرک مثبت(0/550)و عدم دستیابی به اهداف ارزشمند مثبت(0/800)،بوده است.