چکیده:
سرشماریهای عمومی آمارها و اطلاعات گوناگونی عرضه میکنند که میتوان از آنها در پژوهشهای جامعهشناختی بهره گرفت.این مقاله در پی آن است که با استفاده از جداول «وضع شغلی»و«گروههای عمدهء شغلی»در نشریات سرشماریهای عمومی 1335 تا 1375 ساختار و تحولات قشربندی اجتماعی ایران را بررسی کند. در این تحقیق،پس از مروری بر نظریههای قشربندی اجتماعی،چارچوبی نظری به عنوان فضای اجتماعی ایران براساس سهبعد:سرمایه اقتصادی،سرمایه اجتماعی-فرهنگی و سرمایهء سیاسی پیشنهاد شد.عاملان اجتماعی برحسب سرجمع این سرمایهها مکانی در این فضا اشغال میکنند،و افراد و گروههایی که در آن فضا موقعیت یکسانی دارند قشرهای اجتماعی را تشکیل میدهند. با ترکیب دو جدول یاد شده و استفاده از ویژگیهای این فضای اجتماعی،قشرهای بالا، متوسط سنتی،متوسط جدید و پایین و نسبت هرکدام در کل شاغلان در سرشماریهای پنجگانه مشخص شد.مقایسهء نتایج به دست آمده نشان میدهد که تحولات کمی و کیفی چشمگیری در ساختار قشربندی اجتماعی کشور در این دورهء زمانی رخ داده است.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین به منظور دستیابی به نتیجهای که تا حد ممکن دچار بیدقتی و یا همپوشی نباشد،برای تعیین قشربندی جامعهء ایران براساس آمار سرشماریهای انجامشده از جداول اصلی«وضعیت شغلی»و«گروههای عمدهء شغلی»جداولی ترکیبی استنتاج میکنیم که وضعیت شغلی را در گروههای عمده شغلی به تفکیک کارفرمایان،کارکنان مستقل،مزد و حقوقبگیران بخش عمومی و خصوصی و کارکنان خانوادگی ارائه کند و سپس هریک را براساس معیارهای به دست آمده از اجماع صاحبنظران در قشرهای بالا،متوسط و پایین قرار میدهیم.
با توجه به محدودیت سرمایههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی،کارفرمایان این گروه در قشر متوسط سنتی قرار میگیرند و سایر موقعیتهای شغلی متعلق به قشر کارگری و پایین است(جدول شمارهء 9).
توزیع کارکنان گروهبندینشده و نامشخص برحسب وضع شغلی(کل کشور) (به تصویر صفحه مراجعه شود) با جمعبندی آنچه که در جداول شمارهء 1 تا 01 نشان داده شد و توصیف آنها،شاغلان کشور در سرشماریهای پنجگانه را میتوان در سهدستهء کلی قشربندی کرد: یکم:قشرهای بالا،شامل: کارفرمایان در گروههای عمدهء شغلی«مشاغل علمی،فنی و تخصصی»،«مدیران و کارمندان عالیرتبهء اداری»،«فروشندگان و کارکنان بازرگانی»،«کارکنان امور خدماتی»،«کشاورزان- دامداران»و«کارکنان گروهبندینشده و نامشخص».
2. تحولات اقتصادی-اجتماعی کشور در این سالها یعنی افزایش درآمد نفت و سهم آن در ما زاد اقتصادی کشور و مالکیت دولت بر آن،که باعث رشد دیوانسالاری و شمار کارکنان دولت شده است،گسترش شهرها و مؤسسات تمدنی جدید،مؤسسات آموزشی،صنایع و فعالیتهای علمی،صنعتی و نظایر آن به افزایش مشاغل مرتبط با آنها و در پی آن،به افزایش شمار و نسبت قشرهای متوسط جدید انجامیده است."