چکیده:
مقالهء حاضر به بررسی روابط صفویه در روزگار شاه اسماعیل اول با کارل پنجم یا شارلکن،امپراتور آلمان،میپردازد.شاه اسماعیل پس از شکست از عثمانیها در جنگ چالدران(1 رجب 23/920 اوت 1514)خواستار یگانگی با فرمانروایان نیرومند اروپا بود و چون از بزرگی و توانایی امپراتوری آلمان آگاه شد،نامهای به همراه فرستادهء پادشاه مجارستان برای شارلکن فرستاد و شارلکن هم به نامهء شاه اسماعیل پاسخ داد.در این مقاله،چگونگی فرستادن نامه برای شارلکن و دریافت پاسخ آن از سوی دربار صفوی و پیامدهای آن بررسی میشود.
خلاصه ماشینی:
"شاه اسماعیل پس از شکست از عثمانیها در جنگ چالدران(1 رجب 32/029 اوت 4151)خواستار یگانگی با فرمانروایان نیرومند اروپا بود و چون از بزرگی و توانایی امپراتوری آلمان آگاه شد،نامهای به همراه فرستادهء پادشاه مجارستان برای شارلکن فرستاد و شارلکن هم به نامهء شاه اسماعیل پاسخ داد.
به همین سبب به پادشاه مجارستان نوشتم که از دشمنی با پادشاهان اروپا پرهیز کند،چه میدانم که او[سلطان عثمانی]به عزم جنگ با آن اعلیحضرت سپاهی فراهم کرده و با فرستادن ایلچی و نامه میخواهد مرا نیز در این امر با خود متحد سازد،ولی من پیوسته درخواست او را رد کردهام،*زیرا چنانچه شما میگویید میخواهم در سعادت و بدبختی با شما یار باشم و هرکه متحد خویش را تنها گذارد و بدو خیانت کند مستوجب جزای خداوند قادر قهار است؛بنابراین لازم است که زودتر به تهیهء سپاه اقدام کنید و امیدوارم که برای تحریک و تحریض شما به نوشتن نامهای دیگر نیاز نباشد،**زیرا مسافت دور است و فرستادن نامه دشوار.
شاه اسماعیل نیز پس از شکست در جنگ چالدران در جستجوی متحدینی از غرب برآمد و پس از دریافت نامهء لویی(لودویک دوم)،پادشاه مجارستان،با استفاده از فرصت، نامهای به امپراتور نیرومند آلمان نوشت و پیشنهاد کرد با یکدیگر بر امپراتور عثمانی بتازند."