چکیده:
گاه امور دینی و اجتماعی آنقدر به هم پیچیده می شوند که تمایز آنها از همدیگر مشکل بلکه ناممکن می گردد. نظام کاست در آئین هندو و فرهنگ هند که در سنت بومی با واژه هایی همچون ورنه و جاتی از آن تعبیر می شود، همین گونه است. نظام طبقاتی کاست که به طور کلی شامل چهار طبقه برهمنان، کشتریه ها، ویشیه ها و شودره ها است و در درون خود نیز صدها دسته بندی دارد، از یک طرف آثار اجتماعی خاصی دارد که محرومیت از امتیازهای اجتماعی و اختصاص آنها به طبقه خاص، از بارزترین آنها است و از طرف دیگر، آثار دینی دارد که برای مثال، بعضی از طبقه ها مثل شودره ها، حتی حق گوش دادن به آیات کتاب مقدس هندویی را ندارند.
خلاصه ماشینی:
"در واقع، حقوق و وظایف دینی هندوها تا حد زیادی بر اساس کاست آنها و به تعبیر دیگر جایگاهشان در نظام طبقاتی متفاوت می شود; مثلا آیین های ودایی و دعاهایی که بر سه طبقه نخست واجب است، برای شودره ها ممنوع است Hindu Castes and (Jogendra,, p.
نظام ورنه نوع هندویی چیزی است که به مثابه ایدئولوژی سه بخشی هندو- اروپایی شناخته شده است که تجلی و نمود اجتماعی این ایدئولوژی جامعه را به سه «کارکرد» تقسیم می کند: دین و قانون، دفاع و زایایی (سازندگی); اما این ایدئولوژی در هند باستان به دو شیوه جرح و تعدیل شده است: نخست آن که فرمانروایی از کارکرد نخست حذف و به کارکرد دوم تنزل یافته است; یعنی تبدیل به حوزه عمل انحصاری کشاتریا (طبقه جنگ آوران) شد و برهمن ها نیز دین و منصب روحانیت را به انحصار خود درآوردند و از همین روست که برخی از اندیشمندان مدعی اند که در هند میان شأن و قدرت یعنی مرجعیت معنوی و حاکمیت دنیوی شکافی به وجود آمد.
همچنان که پیداست و برخی از محققان (جلالی نائینی، هند در یک نگاه) نیز متذکر شده اند، این داستان آمیخته با تخیلات شاعرانه است، اما در دوره های بعدی قانونگذاران هندو و گویندگان حماسی و نویسندگان ادبیات مذهبی آن را مبنای تقسیم جامعه قرار دادند و تصور کردند که ایجاد طبقات چهارگانه یک امر خدایی است و برای رسیدن به سرمنزل نجات باید آن را قبول کرد و این نظم کهن همچنان تا هنگام تنظیم و تصویب قانون کنونی جمهوری هند باقی بود اما سرانجام رهبران متفکر و بیداردل انقلاب هند آن را در قانون اساسی ملغی کردند."