چکیده:
در پایان جنگ جهانی اول نیروهای متحدین،لبنان را در اشغال نظامی فرانسه قرار دادند.در سال 3291 م.جامعه ملل،لبنان و سوریه را رسما تحت قیمومیت فرانسه قرار داد. میسحیان مارونی که به صورت سنتی از حمایت فرانسه برخوردار بودند،از این موضوع استقبال کردند.در طول 02 سال بعد که فرانسویها بر لبنان حکومت میکردند،مارونی ها تحت حمایت این کشور قرار داشتند.البته با تعریف دوباره از لبنان و تعیین مرزهای جدید،ساختار و ترکیب جمعیتی این کشور تغییر یافت و مسلمانان و مسیحیان تقریبا مساوی و برابر شدند.بسیاری از افراد مقیم نمیخواستند تحت قیمومیت فرانسه باشند و یا استقلال پیدا کنند،بلکه بیشتر تمایل داشتند که بخشی از کشور سوریه بزرگ یا یک کشور عربی باشند.برای کم کردن تنشها،قانون اساسی مقرر کرد که رئیس جمهور از مارونیها،نخست وزیر از سنیها و رئیس مجلس از شیعیان انتخاب شوند.در دوره قیمومیت فرانسه،آموزش،صنایع و ارتباطات پیشرفت کرد و بیروت به مرکز تجاری مهمی تبدیل شد.همچنان که طبقه متوسط رشد میکرد،حس عمومی و علاقهمندی ملی برای کسب استقلال پدیدار شد.وقتی فرانسه در سال 0491 م.توسط آلمان نازی سقوط کرد،نیروهای انگلیسی و نیروهای فرانسه آزاد لبنان را اشغال کردند.این نیروها استقلال لبنان و سوریه را اعلام کردند لیکن فرانسه آزاد مایل نبود که از نظارت و کنترل خود بر لبنان دست بردارد و همچنان به اشغال لبنان ادامه داد.
در سال 3491 م.با موافقت فرانسویها،انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. دولت منتخب قانون اساسی جدیدی را به مورد اجرا گذاشت که نفوذ فرانسه در لبنان را نفی میکرد.در 11 نوامبر 3491 م.اقدام فرانسویها در توقیف اکثر اعضای دولت لبنان، به شورش و جنگ منجر گردید.با مداخله انگلیس شورش پایان یافت و فرانسویها دولت را آزاد و قدرت را به آن واگذار کردند.
در سال 5491 م.با سپری شدن بحران جنگ جهانی دوم،نیروهای فرانسه و بریتانیا تخلیه لبنان را شروع کردند.در سال 6491 تخلیه کامل گردید و لبنان رسما استقلال یافت.
خلاصه ماشینی:
"استقلال لبنان و سوریه را اعلام کردند لیکن فرانسه آزاد مایل نبود که از نظارت و کنترل
دولت منتخب قانون اساسی جدیدی را به مورد اجرا گذاشت که نفوذ فرانسه در لبنان را
این کشور از نظر ارتباطات در یک منطقه حساس و مهم قرار گرفته است و
لبنان نیز از طمع استعمارگران دور نماند و سیاستهای عوامل ممالک استعمارگر به
عنوان ایادی نفوذی استعمار به منطقه آمده بودند و با سیاستهای خردکننده و تفرقهانگیز نگذاشتند مردم این منطقه از نظر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و صنعتی مستقل باشند.
اختیار آنان قرار میگیرد؛و این ریشه اختلاف در تاریخ معاصر لبنان میباشد که عامل و
قدرت اصلی کشور لبنان همچنان در دست آنها است.
نشان میدهد که لبنان امروزی قسمتی از کشور باستانی فینیقیه بوده است.
کشور لبنان نیز از این سیاستها و شگردهای استعمار در امان نماند و مورد هجوم
طور اختصار،نمونههایی از عملکرد استعماری فرانسه در لبنان به شرح است:
فرانسه پس از دست یافتن به شامات،کلیه این منطقه را به 4 قسمت تقسیم کرد و به
اقتصادی خویش و همچنین نفوذ فرانسه در بین مسیحیان مارونی این کشور،همواره
زیادی در جهت سلطه فرانسه بر تعلیم و تربیت و مراکز آموزشی در لبنان تأسیس شدند
این مؤسسات توجه خاصی به زبان فرانسه و مدارک تحصیلی این کشور نموده و امتیازات خاصی را برای آن قایل بودند(خالدی،74316001)نتیجه اینکه مبشرین و آنان که
حتی سوری به این کشور هجوم آورد؛ولی با توجه به حضور سیاسی و اقتصادی فرانسه،
کشورشان بودند فکر استقلال خواهی و خود کفایی یا خود گردانی در بین ملت لبنان به"